شوهر سخت گیر من پارت ۳۳
«شوهر سخت گیر من»
𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑𝟑
راوری:این دوتا همو بغل کردن و خوشحال بودن نقشه شون عملی شد مادر کوک فکر میکرد کوک عاشق رادیکا ولی نبود بلکه این نقشه ی رادیکا بود کسی از دل جونگ کوک و ا.ت خبر نداشت ا.ت خیلی ناراحت بود ازین که قراره شوهرشو مرد زندگیشو عشقشو از دست بده میترسید و جونگ کوکم کلافه بود نمیدونست داشت چیکار میکرد بدون این که فکر کنه تصمیم میگرفت اونا قبلا اینطوری نبودن تا قبل اینکه رادیکا با نقشه های شومش بیاد اونا خوشحال بودن زندگیشون عالی بود البته مادر کوک از ا.ت خوشش نمیومد
ا.ت ویو:
از شرکت زدم بیرون سوار ماشین شدمو راه افتادم خونه از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل خونه داشتم میرفتم سمت اتاقم که یکی جلو راهمو گرفت اه بازم این رادیکای گور ب گور چندش عنتر
ا.ت: چی میخای
÷این چه طرز حرف زدنه
ا.ت: ول کن حوصلتو ندارم
÷این چه طرز حرف زدن با خانوم خونست
ا.ت: باز داری چی بلغور میکنی کدوم خانوم خونه این خونه فقط یه خانوم خونه داره اونم منم حالا هم از جلو راهم برو کنار تا همینجا دخلتو نیاورد
÷اوپس تو خبر نداری بهتر همین الان وسایلتو جمع کنی تا بعدا زحمت نشه
ا.ت: داری چی میگی برو سر اصل مطلب
÷جونگ کوک ترو طلاق میده و با من ازدواج میکنه
ا.ت:به همین خیال باش
÷خودش گفت
اینو که گفت شوک شدم یعنی امروز واقعا راست میگفت
ا.ت:چی
÷همین که شنیدی اخبارو یه دفعه میگن
ا.ت:ولی من یه شبکه میبینم دوبار اخبار رو میگن
÷بهتر زود طلاق بگیرین
ا.ت:من از شوهرم طلاق نمیگیرم فهمیدی
زود رفتم اتاق همه چیو شکوندم
ا.ت:
پس راست میگفتی ها*داد* و یه لیوان پرت کردم سمت اینه اگه اسمم من ا.ته عمرا طلاق بگیرم تا اخرش هستم ثابت میکنم که بی گناهم الان ببین
شرط:
لایک: ۷۰
کامنت: لطفا همه تون کامنت بزارین امروز یه پارت گزارش شد الانم یه پارت دیگه گزارش میشه فردا پیجم مسدود میشه پس همتون کامنت بزاری ممنون
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑𝟑
راوری:این دوتا همو بغل کردن و خوشحال بودن نقشه شون عملی شد مادر کوک فکر میکرد کوک عاشق رادیکا ولی نبود بلکه این نقشه ی رادیکا بود کسی از دل جونگ کوک و ا.ت خبر نداشت ا.ت خیلی ناراحت بود ازین که قراره شوهرشو مرد زندگیشو عشقشو از دست بده میترسید و جونگ کوکم کلافه بود نمیدونست داشت چیکار میکرد بدون این که فکر کنه تصمیم میگرفت اونا قبلا اینطوری نبودن تا قبل اینکه رادیکا با نقشه های شومش بیاد اونا خوشحال بودن زندگیشون عالی بود البته مادر کوک از ا.ت خوشش نمیومد
ا.ت ویو:
از شرکت زدم بیرون سوار ماشین شدمو راه افتادم خونه از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل خونه داشتم میرفتم سمت اتاقم که یکی جلو راهمو گرفت اه بازم این رادیکای گور ب گور چندش عنتر
ا.ت: چی میخای
÷این چه طرز حرف زدنه
ا.ت: ول کن حوصلتو ندارم
÷این چه طرز حرف زدن با خانوم خونست
ا.ت: باز داری چی بلغور میکنی کدوم خانوم خونه این خونه فقط یه خانوم خونه داره اونم منم حالا هم از جلو راهم برو کنار تا همینجا دخلتو نیاورد
÷اوپس تو خبر نداری بهتر همین الان وسایلتو جمع کنی تا بعدا زحمت نشه
ا.ت: داری چی میگی برو سر اصل مطلب
÷جونگ کوک ترو طلاق میده و با من ازدواج میکنه
ا.ت:به همین خیال باش
÷خودش گفت
اینو که گفت شوک شدم یعنی امروز واقعا راست میگفت
ا.ت:چی
÷همین که شنیدی اخبارو یه دفعه میگن
ا.ت:ولی من یه شبکه میبینم دوبار اخبار رو میگن
÷بهتر زود طلاق بگیرین
ا.ت:من از شوهرم طلاق نمیگیرم فهمیدی
زود رفتم اتاق همه چیو شکوندم
ا.ت:
پس راست میگفتی ها*داد* و یه لیوان پرت کردم سمت اینه اگه اسمم من ا.ته عمرا طلاق بگیرم تا اخرش هستم ثابت میکنم که بی گناهم الان ببین
شرط:
لایک: ۷۰
کامنت: لطفا همه تون کامنت بزارین امروز یه پارت گزارش شد الانم یه پارت دیگه گزارش میشه فردا پیجم مسدود میشه پس همتون کامنت بزاری ممنون
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۱۰۵.۴k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.