-[فرصت دادن به یه نفر این جوری نیست که "فلانی، ببین! من د
-[فرصت دادن به یهنفر اینجوری نیست که "فلانی، ببین! من دارم بهت فرصت میدم؛ پس حواست باشه هدرش ندی."
من بهت فرصت دادم. گفتم اوکی، بیا عین دوتا دوست معمولی باشیم و حدس بزن چیکار کردی؟ باز خواستی نظرمو عوض کنی و نخواستی به جوری که دوست داشتم رابطهمون ادامه پیدا کنه احترام بذاری، قبولش کنی فقط. یه نگاه بکن و ببین اونی که نخواست کی بود. اونی که همیشه بیشتر از چیزی که وجود داشت رو میخواست کی بود وخراب کرد همهچی ر.
من داشتم زندگیم ر میکردم که تو خودت ر واردش کردی و حالا من کسیام که باید مشکلاتت و خودت ر درک کنم؟ مشکلات تو به من ربطی ندارن. انقدر در گوشم نگو تو بهم فرصت ندادی، تو میتونستی بهم کمک کنی و نکردی. تو... من هرکاری تونستم کردم. من اصلاً "دلم نمیخواست" رابطهمون ادامه پیدا کنه؛ ولی بهت پیام دادم چون خواستم کمکت کنم، فرصت بدم و نذاشتی. وقتی تو یه همچین مسائلی میخوای نظر منو عوض کنی و هیچوقت راضی نمیشی، وقتی میبینی نمیخوام و میخوای به زور راضیم کنی، وقتی احترام نمیذاری، خودت ر نشون میدی و من نمیتونم باهات کنار بیام!
بعد از این هم اگه بخوای هی اصرار کنی و فکر کنی من قراره بازم ادامه بدم این وضعیت مسخره ر باهات، در اشتباهی. اگه اومدم و باهات حرف زدم، بخوای فکر کنی که ممکنه بازم چنین اشتباهی ر بکنم، باید بگم همهی اونا فرصتهایی بود که خواستم بهت بدم و دیگه خبری ازشون نیست؛ وقتی مطمئن شدم که نمیتونم باهات کنار بیام، دیگه تلاش برای ادامه دادن و فرصت دادن بیفایدهس. اون خداست که هربار بری سمتش بگی بهم فرصت بده، بهت میده. از بندهی پستش چه انتظاری داری؟
اینو بفهم و سعی کن با این قضیه کنار بیای. برو به همون مشکلاتت که برام تعریف کردی رسیدگی کن دختر. درس بخون یا هر کار دگ و لطفاً باز شروع نکن به حرف زدن. من خستهم از حرفهات.]
پ.ن: از نون.
من بهت فرصت دادم. گفتم اوکی، بیا عین دوتا دوست معمولی باشیم و حدس بزن چیکار کردی؟ باز خواستی نظرمو عوض کنی و نخواستی به جوری که دوست داشتم رابطهمون ادامه پیدا کنه احترام بذاری، قبولش کنی فقط. یه نگاه بکن و ببین اونی که نخواست کی بود. اونی که همیشه بیشتر از چیزی که وجود داشت رو میخواست کی بود وخراب کرد همهچی ر.
من داشتم زندگیم ر میکردم که تو خودت ر واردش کردی و حالا من کسیام که باید مشکلاتت و خودت ر درک کنم؟ مشکلات تو به من ربطی ندارن. انقدر در گوشم نگو تو بهم فرصت ندادی، تو میتونستی بهم کمک کنی و نکردی. تو... من هرکاری تونستم کردم. من اصلاً "دلم نمیخواست" رابطهمون ادامه پیدا کنه؛ ولی بهت پیام دادم چون خواستم کمکت کنم، فرصت بدم و نذاشتی. وقتی تو یه همچین مسائلی میخوای نظر منو عوض کنی و هیچوقت راضی نمیشی، وقتی میبینی نمیخوام و میخوای به زور راضیم کنی، وقتی احترام نمیذاری، خودت ر نشون میدی و من نمیتونم باهات کنار بیام!
بعد از این هم اگه بخوای هی اصرار کنی و فکر کنی من قراره بازم ادامه بدم این وضعیت مسخره ر باهات، در اشتباهی. اگه اومدم و باهات حرف زدم، بخوای فکر کنی که ممکنه بازم چنین اشتباهی ر بکنم، باید بگم همهی اونا فرصتهایی بود که خواستم بهت بدم و دیگه خبری ازشون نیست؛ وقتی مطمئن شدم که نمیتونم باهات کنار بیام، دیگه تلاش برای ادامه دادن و فرصت دادن بیفایدهس. اون خداست که هربار بری سمتش بگی بهم فرصت بده، بهت میده. از بندهی پستش چه انتظاری داری؟
اینو بفهم و سعی کن با این قضیه کنار بیای. برو به همون مشکلاتت که برام تعریف کردی رسیدگی کن دختر. درس بخون یا هر کار دگ و لطفاً باز شروع نکن به حرف زدن. من خستهم از حرفهات.]
پ.ن: از نون.
۱۰.۴k
۲۴ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.