تکپارتی فیلیکس: وقتی داداشته و تو 13 سالته میخوای با دوست
تکپارتی فیلیکس: وقتی داداشته و تو 13 سالته میخوای با دوستات(پسر و دختر) بری بار
اخرین بار خودتو توی اینه چک کردی لبخندی زدیو کیف صورتیتو برداشتی
اروم از اتاقت بیرون اومدی
.
اروم دستگیره در رو پایین کشیدی
که صدای یکی مانعت شد میدونستی کیه برادر بزرگت فلیکسه
از لحن صداش مبتونستی حدس بزنی خیلی اعصبانیه
فلیکس:کجا جوجه کوچولو؟!
لبخندی از ترس زدی و به سمتش رفتی
ا.ت:عام...پیش دوستام...
فلیکس؛اها...با این لباسا؟؟
ا.ت؛...خب راستش...یونهی..یه .. پارتی تو خونش..راه انواخته و منم دع...
فلیکس؛بهش بگو من نمیام
ا.ت؛یاااا...همه دوستام اونجان...
فلیکس؛دوستات بنظر ادمای خوبی نیستن
ا.ت:اوپا...لطفااا
یکمی فکر کرد
فلیکس:به یه شرط!
ا.ت؛چه شرطی
فلیکس؛منم باید باهات بیام!
ا.ت؛چییی .. اونجا هممون همسنیم...بیخیال خجالت میکشم
از مچم گرفت و منو نزدیک خودش کرد با صدای دیپش گبت
فلیکس:از حدت نگذر جوجه..وقتی گفتم منم میام..یعنی منم میام!
( این گونه بود که باهمدیگه رفتین و این فلیکس بود که با دوستات گرم گرفت و اخرش مست و بی حال خونه تشریف اورد☺)
اخرین بار خودتو توی اینه چک کردی لبخندی زدیو کیف صورتیتو برداشتی
اروم از اتاقت بیرون اومدی
.
اروم دستگیره در رو پایین کشیدی
که صدای یکی مانعت شد میدونستی کیه برادر بزرگت فلیکسه
از لحن صداش مبتونستی حدس بزنی خیلی اعصبانیه
فلیکس:کجا جوجه کوچولو؟!
لبخندی از ترس زدی و به سمتش رفتی
ا.ت:عام...پیش دوستام...
فلیکس؛اها...با این لباسا؟؟
ا.ت؛...خب راستش...یونهی..یه .. پارتی تو خونش..راه انواخته و منم دع...
فلیکس؛بهش بگو من نمیام
ا.ت؛یاااا...همه دوستام اونجان...
فلیکس؛دوستات بنظر ادمای خوبی نیستن
ا.ت:اوپا...لطفااا
یکمی فکر کرد
فلیکس:به یه شرط!
ا.ت؛چه شرطی
فلیکس؛منم باید باهات بیام!
ا.ت؛چییی .. اونجا هممون همسنیم...بیخیال خجالت میکشم
از مچم گرفت و منو نزدیک خودش کرد با صدای دیپش گبت
فلیکس:از حدت نگذر جوجه..وقتی گفتم منم میام..یعنی منم میام!
( این گونه بود که باهمدیگه رفتین و این فلیکس بود که با دوستات گرم گرفت و اخرش مست و بی حال خونه تشریف اورد☺)
۱۴.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.