my bloody love پارت20
میا. هیج میدونیی برای چی باهامون ازدواج کردننن هاا همش بخاطررر انتقام بوده ک چیی اون دوتااا مادرشونوو انسان هااا کشتن فکر میکنید ازدواج ما با عشق بوده واقعاا خیرر اینطوری نیستتت ازدواج همش شرططط بودههه شرطططط ک چیییی این دوتا ب مقامشونن برسننن و بجاششش کمک کنن پدرووو پیدا کنم
متاسفممم براتون برای همتون متاسفمم حتی ی لحظه هم تو این خونه نمیمونممم تو هممم دیگهههه مادر من نیستییی فهمیدیییی نیستتتتیییی تموم شد رفتتتت فکر کن دخترتتتت مردهههه
شما دوتااا هممم تو دادگاه میبینمتتون خوب از بقیه انتقام بگیرید ازما نه از کسیی ک اون مادرتونو کشته انتقام بگیرید همتوننن ی مشتت ادمای خطرناکید متنفرمم ازتون هق متنفرمممم هق
جیمین. میااا وایسا توضیحح بدیم
میا. خفههههههه شووووووووووو مننن نمیخوام زن دوتا ومپایررررر خطر ناک باشممم فهمیدییدددد از زندگیم برید بیرون این تاجووو این عمارتتت و شماهارو نمیخوام
رفتم بالا لباسامو جمع کردم ریختم تو چمدون رفتم پایین ب هانیا و دلسا گفته بودم چی شده دم در منتظرم بودن با ماشین هانیا
لینا. دخترمم تروخداا تروخدا نرو هق من بجز تو این خانواده کیو دارم اخه
میا. هه واقعا اینارو خانواده خودت میدونی هق خانواده ای ک اخر زندگیتو تعیین میکنن کیه خانواده ای ک قراره ب دستشون کشته بشی متاسفم برات با خانوادت خوش باش و منو جزو این خانواده و دخترت ندون
کوک. دیگههه خیلی داری زیاده روی میکنی
همهحرفامو با گریو داد میگفتم
میا. ارهههه دارم زیادع روییی میکنممم ارههههه مننزیادههه رویی میکنمم مسخوایی چیمارر کنییییی بکشیممممم یا مثللل برده هاتتتتت زیر خوابتونننن بشمممم هاااا چ غلطیی میخوای بکنید گمشووو فقط ریختتو نبینم من تمام زندکیمم افسردههه بودم دیگه نیمخوام ب دست شماها بمیرم حداقلل با خوشیی زندگی کنم و لطفاا دیگه تو زندگیم پیداتون نشه مخصوصا شما دوتا و تو لینا خانمم از زندگیتونتو این عمارتتت پر خون لذت ببرید
درو باز کردم رفتم بیرون اولین قطره اشک از چشمم افتاد پایین
هانیا دلسا اومدن سمتم بغلم کردن سوار ملشین شدیم ی مدت بریم بوسان راه افتادیم
کوک و جیمین
کوک. باید بفهمی کار کی بوده بهش گفته
لینا. چ اهمیتی داره شما ک گفتید بهش زود میگید چرا نگفتید الان چ اهمیتی داره هق
چانگ. اروم باش لینا اون برمیگرده مطمئن باش
لینا. فقط اتفاقی براش بیوفته از چشم همتون میبینم هق
جیمین. نکران نباش لینا پیداش میکنیم ولی اول باید تنها باشه و بفهمیم کی بهش گفته
کوک. هرکی گفته تو کشن این اتفاق افتاده و وقتی رفته تو حیاط فقط امیدوارم اون یارو پیدا کنم با دست خودم میکشمش 👿
اینممم
:) از اینن پارتتت دیگه
الان جاییم برای همین نمیتونم پارتای بعدو بزارممم تا شنبههه هم نیستم شنبه پارت بعدیو میزارم باییی
لایک
کامنت فراموش نشه باییی تا شنبهههه
متاسفممم براتون برای همتون متاسفمم حتی ی لحظه هم تو این خونه نمیمونممم تو هممم دیگهههه مادر من نیستییی فهمیدیییی نیستتتتیییی تموم شد رفتتتت فکر کن دخترتتتت مردهههه
شما دوتااا هممم تو دادگاه میبینمتتون خوب از بقیه انتقام بگیرید ازما نه از کسیی ک اون مادرتونو کشته انتقام بگیرید همتوننن ی مشتت ادمای خطرناکید متنفرمم ازتون هق متنفرمممم هق
جیمین. میااا وایسا توضیحح بدیم
میا. خفههههههه شووووووووووو مننن نمیخوام زن دوتا ومپایررررر خطر ناک باشممم فهمیدییدددد از زندگیم برید بیرون این تاجووو این عمارتتت و شماهارو نمیخوام
رفتم بالا لباسامو جمع کردم ریختم تو چمدون رفتم پایین ب هانیا و دلسا گفته بودم چی شده دم در منتظرم بودن با ماشین هانیا
لینا. دخترمم تروخداا تروخدا نرو هق من بجز تو این خانواده کیو دارم اخه
میا. هه واقعا اینارو خانواده خودت میدونی هق خانواده ای ک اخر زندگیتو تعیین میکنن کیه خانواده ای ک قراره ب دستشون کشته بشی متاسفم برات با خانوادت خوش باش و منو جزو این خانواده و دخترت ندون
کوک. دیگههه خیلی داری زیاده روی میکنی
همهحرفامو با گریو داد میگفتم
میا. ارهههه دارم زیادع روییی میکنممم ارههههه مننزیادههه رویی میکنمم مسخوایی چیمارر کنییییی بکشیممممم یا مثللل برده هاتتتتت زیر خوابتونننن بشمممم هاااا چ غلطیی میخوای بکنید گمشووو فقط ریختتو نبینم من تمام زندکیمم افسردههه بودم دیگه نیمخوام ب دست شماها بمیرم حداقلل با خوشیی زندگی کنم و لطفاا دیگه تو زندگیم پیداتون نشه مخصوصا شما دوتا و تو لینا خانمم از زندگیتونتو این عمارتتت پر خون لذت ببرید
درو باز کردم رفتم بیرون اولین قطره اشک از چشمم افتاد پایین
هانیا دلسا اومدن سمتم بغلم کردن سوار ملشین شدیم ی مدت بریم بوسان راه افتادیم
کوک و جیمین
کوک. باید بفهمی کار کی بوده بهش گفته
لینا. چ اهمیتی داره شما ک گفتید بهش زود میگید چرا نگفتید الان چ اهمیتی داره هق
چانگ. اروم باش لینا اون برمیگرده مطمئن باش
لینا. فقط اتفاقی براش بیوفته از چشم همتون میبینم هق
جیمین. نکران نباش لینا پیداش میکنیم ولی اول باید تنها باشه و بفهمیم کی بهش گفته
کوک. هرکی گفته تو کشن این اتفاق افتاده و وقتی رفته تو حیاط فقط امیدوارم اون یارو پیدا کنم با دست خودم میکشمش 👿
اینممم
:) از اینن پارتتت دیگه
الان جاییم برای همین نمیتونم پارتای بعدو بزارممم تا شنبههه هم نیستم شنبه پارت بعدیو میزارم باییی
لایک
کامنت فراموش نشه باییی تا شنبهههه
۳۴.۲k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.