وقتی وسط اجرا.....

برای این اجرا خیلی زحمت کشیده بودی، تقریبا چند هفته به خاطر رژیم چیزی نخورده بودی دیشب نخوابیدی چون داشتی تمرین میکردی و نگران بودی اتفاقی بین اجرا بیوفته و مواها رو نا امید کنی

۵ دقیقه قبل از اجرا: استرس داشتی و یکم سرکیجه، بعد از میکاپ رفتی پیش اعضا

همشون باهم دیگه: ا/ت!
سوبین : میکاپت خیلی قشنگه

یونجون :لباست هم همینطور خیلی بهت میاد

حرفاشون باعث شد حالت بهتر بشه اما هنوز سرگیجه داشتی
استف : آماده بشید برید روی صحنه
همتون با هم: اومدیم

رفتید روی صحنه و آهنگ پلی شد وسطای اجرا بودید که تپش قلب زیاد گرفتی و یدفعه جلوی چشمات سیاه شد و افتادی روی زمین

ویو راوی: همه اعضا نگرانت شدن آهنگ متوقف شد و همه اومدن سمتت
هیونیگ سریع رفت و دکتر رو خبر کرد و بقیه اعضاهم با نگرانی داشتن صدات میکردند

نیم ساعت بعد از این اتفاق : چشمات رو آروم باز کردی و تهیون که بالا سرت نشسته بود و منتظر بود بهوش بیای رو دیدی وقتی دیدش بهوش اومدی سریع اعضا رو صدا زد و
همه سمتت اومدن

بومگیو: ا/ت خوبی؟
هیونینگ : برات چه اتفاقی افتاد یه دفعه؟
یونجون: چرا به خودت انقدر سخت گرفتی؟

بغضی که توی گلوت بود ترکید
+ من... من واقعا متاسفم هق واقعا ببخشید من لیاقت بودن توی این گروه رو ندارم

سوبین اومد پیشت نشست و بهت دلداری داد و گفتش که اشکالی نداره که اجرا رو خراب کردی و آخرش همه اعضا اومدن بغلت تا حالت بهتر شه و بعد چند ماه دوباره اجرا رو به بهترین شکل ممکن اجرا کردی

برای این یکی خیلی تلاش کردم ولی انگار جدیدا خوب نمیتونم بنویسم اگر خوب نشده دیگه کلا ننویسم
صادقانه بگید




#تکپارتی #تی اکس تی #سناریو #استری کیدز