دست کم مطمئن بودم که در تنهایی زخمی از عزیزی که انتظارش ر
دست کم مطمئن بودم که در تنهایی زخمی از عزیزی که انتظارش را ندارم نخواهم خورد، حداقل نگران این نبودم که هر آن کسانی که دوستشان میدارم خنجری در سینهی من فرو کنند و بعد با یک «وای! حواسم نبود» خود را تبرئه کنند.
۸۴۵
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.