فیک《 نباید اینطوری میشد 》
فیک《 نباید اینطوری میشد 》
P*13*
که یهو گوشیم زنگ خورد
(ویو شوگا)
کارم تموم شد برگشتم خونه
+ا/تتتتت عشقم کجایی
رفتم تو اتاق که دیدم پنجره بازه فهمیدم فرار کرده
+کار بدی کردی گرل(پوزخند)
سریع زنگ زدم به گوشیش
+الو بیب کجایی؟
_تو خونه دارم نودل میخورم
+مطمئنی
_اره
ازاین حرفش عصبی شدم گوشی رو قطع کردم چون به گوشیش ردیاب وصل کرده بودم پیداش کردم سوار ماشینم شدم با سرعت به سمت اون ساختمون رفتم وقتی رسیدم سریع رفتم پشتبوم ا/ت رو دیدم که نشسته داره پایین رو نگاه میکنه
+اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
(ا/ت ویو)
نشسته بودم داشتم دورو برو نگاه میکردم که یهو صدای شوگا رو شنیدم
ترس به جونم افتاد احساس میکردم قلبم نمیزنه به زور بلند شدم و به طرفش برگشتم
...........................
#سناریو
#تک_پارتی
#فیک
#بی_تی_اس
#اسمات
P*13*
که یهو گوشیم زنگ خورد
(ویو شوگا)
کارم تموم شد برگشتم خونه
+ا/تتتتت عشقم کجایی
رفتم تو اتاق که دیدم پنجره بازه فهمیدم فرار کرده
+کار بدی کردی گرل(پوزخند)
سریع زنگ زدم به گوشیش
+الو بیب کجایی؟
_تو خونه دارم نودل میخورم
+مطمئنی
_اره
ازاین حرفش عصبی شدم گوشی رو قطع کردم چون به گوشیش ردیاب وصل کرده بودم پیداش کردم سوار ماشینم شدم با سرعت به سمت اون ساختمون رفتم وقتی رسیدم سریع رفتم پشتبوم ا/ت رو دیدم که نشسته داره پایین رو نگاه میکنه
+اینجا چیکار میکنی؟(عصبی)
(ا/ت ویو)
نشسته بودم داشتم دورو برو نگاه میکردم که یهو صدای شوگا رو شنیدم
ترس به جونم افتاد احساس میکردم قلبم نمیزنه به زور بلند شدم و به طرفش برگشتم
...........................
#سناریو
#تک_پارتی
#فیک
#بی_تی_اس
#اسمات
۲۱.۶k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.