.....bloody enemy part 2
.....bloody enemy part 2
دکمه مورد نظر رو زدیم و بعد محکم دست همو گرفتیم
اسانسور وایستاد
.به سمت منشی که کنار در وایستاده بود سلام دادیم
بورام: روز خوش برای مصاحبه اومدیم
منشی:اه بله میتونین خودتونو معرفی کنین
هانول: لی هانول هستم
بورام: و منم جان بورام هستم
منشی :خیلی خب خوش اومدین ... تاخیر داشتین
هانول:متاسفم ترافیک شدیدی بود
منشی: مشکلی نیست رئیس منتظره یکی یکی برین داخل
بورام :بله خیلی ممنون
بورام : اونی تو اول برو داخل
هانول :مطمعنی بورام؟؟
بورام :اره بدو
هانول :باشه باشه
ویو هانول
درو زدم که با صدای تایید وارد اتاق شدم
با دیدن رئیس شرکت که خیلی شیک پوش نشسته بود رو مبل چرمیش اب دهنم رو قورت دادم
سرم پایین بود که صداش در اومد
خانوم لی هانول؟؟
هانول :بله...
لورد : بشینین لطفا
استرس تمام وجودم رو گرفته بود ی لحظه سرم رو اوردم بالا و ی نفس عمیق کشیدم
هی هانول اروم باش چیزی نمیشه
سمت مبل رفتم و اروم روش نشستم
لورد:خب خانم لی شروع کنین
.........
یک ربع بعد :
ویو بورام
منتظر نشسته بودم و منتظر هانول بودم چرا انقد طول میکشه اخه
پاهام رو به زمین میکوبیدم از استرس که منشی نگاهی بهم کرد
که باعث شد کارمو متوقف کنم
سرمو به نشانه عذرخواهی اوردم پایین که بهم لبخند کوتاهی زد
یهو دیدم هانول از اتاق خارج شد و به سمتم اومد
بورام : هی اونی چطور بود؟؟
هانول :نمیدونم بورام حس میکنم گند زدم
بورام :هییی اروم باش چیزی نمیشه حتما قبول میشی
هانول :امیدوارم
منشی :خانم جان بفرمایید اتاق رئیس
بورام :اونی من میرم بشین اینجا
هانول :اهوم
.......
دکمه مورد نظر رو زدیم و بعد محکم دست همو گرفتیم
اسانسور وایستاد
.به سمت منشی که کنار در وایستاده بود سلام دادیم
بورام: روز خوش برای مصاحبه اومدیم
منشی:اه بله میتونین خودتونو معرفی کنین
هانول: لی هانول هستم
بورام: و منم جان بورام هستم
منشی :خیلی خب خوش اومدین ... تاخیر داشتین
هانول:متاسفم ترافیک شدیدی بود
منشی: مشکلی نیست رئیس منتظره یکی یکی برین داخل
بورام :بله خیلی ممنون
بورام : اونی تو اول برو داخل
هانول :مطمعنی بورام؟؟
بورام :اره بدو
هانول :باشه باشه
ویو هانول
درو زدم که با صدای تایید وارد اتاق شدم
با دیدن رئیس شرکت که خیلی شیک پوش نشسته بود رو مبل چرمیش اب دهنم رو قورت دادم
سرم پایین بود که صداش در اومد
خانوم لی هانول؟؟
هانول :بله...
لورد : بشینین لطفا
استرس تمام وجودم رو گرفته بود ی لحظه سرم رو اوردم بالا و ی نفس عمیق کشیدم
هی هانول اروم باش چیزی نمیشه
سمت مبل رفتم و اروم روش نشستم
لورد:خب خانم لی شروع کنین
.........
یک ربع بعد :
ویو بورام
منتظر نشسته بودم و منتظر هانول بودم چرا انقد طول میکشه اخه
پاهام رو به زمین میکوبیدم از استرس که منشی نگاهی بهم کرد
که باعث شد کارمو متوقف کنم
سرمو به نشانه عذرخواهی اوردم پایین که بهم لبخند کوتاهی زد
یهو دیدم هانول از اتاق خارج شد و به سمتم اومد
بورام : هی اونی چطور بود؟؟
هانول :نمیدونم بورام حس میکنم گند زدم
بورام :هییی اروم باش چیزی نمیشه حتما قبول میشی
هانول :امیدوارم
منشی :خانم جان بفرمایید اتاق رئیس
بورام :اونی من میرم بشین اینجا
هانول :اهوم
.......
۴.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.