عشق جذاب کوکی🖇🤍
عشق جذاب کوکی🖇️🤍
(سلام اسم شما تو این فیک رونو هست🖇️🤍تو یه دختر کره ای خیلی کیوت هستی 🤍و بابات با بی تی اس مخالفه اما مامانت با اونا مخالف نیست و گذاشت که عکس های اعضا بزاری تو اتاقت حالا بریم که فیک رو شروع کنیم🖇️)
🤍🤍🤍
هر روز داره بدتر میشه آخه چرا بابام باید باهاشون مخالف باشه🙄
تو:بابا من میخوام برم پیش اعضای بی تی اس میخوام برم کنسرت مثل بقیه ی آرمی ها
بابات:من مگه نگفتم اسمشونو نیار
تو:من میرم
بابات:برووو
رفتی تو اتاقت و درو محکم بستی و رفتی رو تخت نشستی و عکس جونگ کوک رو بغل کردی و شروع کردی به گریه کردن که پلکات سنگین شد و خوابت برد
(شب)
با صدای باز شدن در بیدار شدی دیدی که بابات بود
بابات:رونو من میدونم تو اعضای تی بی اس رو دوست داری
تو:بی تی اس
بابات:حالا هرچی...حالا بیا این پول رو بگیر و برو سئول پیششون
(شمما از سئول اومدین آمریکا برای شغل بابات)
تو:واقعا؟یعنی منم میتونم برم پیششون
بابات:مگه باهات شوخی دارم؟ راستی بیلیط هوا پیما برای فردا ساعت ۸ صبح
تو:باشه
بابات:حالا بیا میخوایم شام بخوریم ناهارم نخوردی و فردا هم صبح زود پرواز داری
تو:باشه الان میام
رفتی نشستی رو میز و غذاتو خوردی
مامان:دیدی گفتم یه روز باباتو راضی میکنم
تو:ممنون مامان
مامان:حالا برو بخواب که فردا صبح زود پرواز داری برای سئول.
تو:باشه
رفتی تو اتاقت و وسایلت رو جمع کردی و لباس فردات رو آماده کردی
تو:خب دیگه همه چیز آمادست...وای ساعت کی شد۱:۳۰ برم بخوابم که فردا صبح زود پرواز دارم.
(صبح)
دین دین دین
تو:وای این چه صدای کوفتی ودف ساعت ۷:۱۰ برم آماده بشم
رفتی و لباسات رو پوشیدی و دست و صورتت رو شستی و نشستی رو صندلی و شروع کردی به خوردن صبحانه
تو:مامان من دیگه برم
مامان:وایسا برسونمت تا فرود گاه
تو:باشه
مامانت لباسشو پوشید و رفتین تو پارکینگ و سوار ماشین شدین و رسیدین به فرود گاه
تو:مامان خداحافظ
مامان:خداحافظ مراقب خودت باش
تو:باشه.بای
مامانت:بای
رفتی و نشستی رو صندلی هوا پیما و بعد چند ساعت رسیدی
(سئول)
وسایلتو گرفتی و رفتی خونت
تو:وای بی تی اس دو روز دیگه کنسرت داره
وای کی شب شد من میخواستم برم خربد کنم اصلا اشکال نداره فردا میرم
(پارت اول تمام شد )
(سلام اسم شما تو این فیک رونو هست🖇️🤍تو یه دختر کره ای خیلی کیوت هستی 🤍و بابات با بی تی اس مخالفه اما مامانت با اونا مخالف نیست و گذاشت که عکس های اعضا بزاری تو اتاقت حالا بریم که فیک رو شروع کنیم🖇️)
🤍🤍🤍
هر روز داره بدتر میشه آخه چرا بابام باید باهاشون مخالف باشه🙄
تو:بابا من میخوام برم پیش اعضای بی تی اس میخوام برم کنسرت مثل بقیه ی آرمی ها
بابات:من مگه نگفتم اسمشونو نیار
تو:من میرم
بابات:برووو
رفتی تو اتاقت و درو محکم بستی و رفتی رو تخت نشستی و عکس جونگ کوک رو بغل کردی و شروع کردی به گریه کردن که پلکات سنگین شد و خوابت برد
(شب)
با صدای باز شدن در بیدار شدی دیدی که بابات بود
بابات:رونو من میدونم تو اعضای تی بی اس رو دوست داری
تو:بی تی اس
بابات:حالا هرچی...حالا بیا این پول رو بگیر و برو سئول پیششون
(شمما از سئول اومدین آمریکا برای شغل بابات)
تو:واقعا؟یعنی منم میتونم برم پیششون
بابات:مگه باهات شوخی دارم؟ راستی بیلیط هوا پیما برای فردا ساعت ۸ صبح
تو:باشه
بابات:حالا بیا میخوایم شام بخوریم ناهارم نخوردی و فردا هم صبح زود پرواز داری
تو:باشه الان میام
رفتی نشستی رو میز و غذاتو خوردی
مامان:دیدی گفتم یه روز باباتو راضی میکنم
تو:ممنون مامان
مامان:حالا برو بخواب که فردا صبح زود پرواز داری برای سئول.
تو:باشه
رفتی تو اتاقت و وسایلت رو جمع کردی و لباس فردات رو آماده کردی
تو:خب دیگه همه چیز آمادست...وای ساعت کی شد۱:۳۰ برم بخوابم که فردا صبح زود پرواز دارم.
(صبح)
دین دین دین
تو:وای این چه صدای کوفتی ودف ساعت ۷:۱۰ برم آماده بشم
رفتی و لباسات رو پوشیدی و دست و صورتت رو شستی و نشستی رو صندلی و شروع کردی به خوردن صبحانه
تو:مامان من دیگه برم
مامان:وایسا برسونمت تا فرود گاه
تو:باشه
مامانت لباسشو پوشید و رفتین تو پارکینگ و سوار ماشین شدین و رسیدین به فرود گاه
تو:مامان خداحافظ
مامان:خداحافظ مراقب خودت باش
تو:باشه.بای
مامانت:بای
رفتی و نشستی رو صندلی هوا پیما و بعد چند ساعت رسیدی
(سئول)
وسایلتو گرفتی و رفتی خونت
تو:وای بی تی اس دو روز دیگه کنسرت داره
وای کی شب شد من میخواستم برم خربد کنم اصلا اشکال نداره فردا میرم
(پارت اول تمام شد )
۱۶.۷k
۲۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.