🤍فرشته من💜
🤍فرشته من💜
👇🏻پارت ۱۹👇🏻
((دو ساعت بعد ساعت ۱۱))
ارسلان:بیدار شدم دیدم دیانا هم بغلم کرده صورتش خیلی ناز بود آروم پیشونیش رو بوس کردم از بغلش در اومدم رفتم تو اتاق لباسامو دیروز درآوردم انداخته بودم رو صندلی اونارو بزارم سر جاش که یهو دیانا اومد تو اتاق
دیانا:چرا انقد منو بوس میکنی
ارسلان:مگه چیه
دیانا:بدم میاد
ارسلان:رفتم لپشو بوسیدم گفتم خب بدت نیاد
دیانا:لپمو پاک کردم گفتم بدبخت دوس دختره آیندت
ارسلان:پس بدبخت شدی
دیانا:چی میگی بابا خل شدی؟ بعدش رفتم تو حال تلوزیون روشن کردم
ارسلان:دیانا راس میگه خل شدم واقعا بعد یه چک به خودم زدم
ادامه دارد>>>
ببخشید کمه بچها چشمم درد میکنه پارت قبلی و این پارت و بزور نوشتم💜🦋
👇🏻پارت ۱۹👇🏻
((دو ساعت بعد ساعت ۱۱))
ارسلان:بیدار شدم دیدم دیانا هم بغلم کرده صورتش خیلی ناز بود آروم پیشونیش رو بوس کردم از بغلش در اومدم رفتم تو اتاق لباسامو دیروز درآوردم انداخته بودم رو صندلی اونارو بزارم سر جاش که یهو دیانا اومد تو اتاق
دیانا:چرا انقد منو بوس میکنی
ارسلان:مگه چیه
دیانا:بدم میاد
ارسلان:رفتم لپشو بوسیدم گفتم خب بدت نیاد
دیانا:لپمو پاک کردم گفتم بدبخت دوس دختره آیندت
ارسلان:پس بدبخت شدی
دیانا:چی میگی بابا خل شدی؟ بعدش رفتم تو حال تلوزیون روشن کردم
ارسلان:دیانا راس میگه خل شدم واقعا بعد یه چک به خودم زدم
ادامه دارد>>>
ببخشید کمه بچها چشمم درد میکنه پارت قبلی و این پارت و بزور نوشتم💜🦋
۵.۶k
۲۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.