عشق اولم پارت 1
پارت 1
عشق اولم
_____________________________________________
چان هیون: میا بدو بیا موهاتو شونه کنم
میا : الان میام (بچه گانه)
چان هیون: میا دوست داری موهاتو چه مدلی کنم
میا : خرگوشی
چان هیون : باشه خرگوش کوچولو( خنده)
مین جون : بچه ها مامان غذا رو آماده کرده همه بیاید
همه : الان میایم
مامان : از خدای مهربان سپاسگزاریم برای این غذا ی خوشمزه و از شما ۳۰ نفر سپاسگزاریم که بچه های من هستید
همه : از خدای مهربان سپاسگزاریم
و همه شروع به خوردن کردیم و از مامان تشکر کردیم و رفتیم توی اتاقامون من توی فکر بودم که با صدای میا به خودم اومدم
میا : چان هیون یونگی مریض شده
چان هیون: چرا
میا : مامان میگه که بخاطر اینکه زیاد توی برفا بازی کرده و الان سرما خورده
چان هیون: الان کجاست
میا : توی درمانگاه
من با شنیدن این خبر به سمت درمانگاه دویدم و درو باز کردم یونگی روی تخت خواب بود و مامان کنارش بود و روی سرش دستمال بود
چان هیون: مامان چه اتفاقی برای یونگی افتاده
مامان : دخترم یونگی چون زیاد توی برف ها بازی کرده الان سرما خورده و تو هم نباید بیای پیشش وگرنه تو هم سرما میخوری الان بیا باهم بریم پیش بقیه
چان هیون : باشه
من خیلی نگران یونگی بودم و همش توی فکر بودم که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
تهیونگ : داشتی به یونگی فکر میکردی
چان هیون: اره نگرانشم
تهیونگ : نگران نباش من توی کتاب خواندم که سرما خوردی که فقط تب و سرفه و گلودرد و آبریزش بینی باشه یک هفتگی خوب میشه
(نکته : تهیونگ یه بچه درس خوان و که عاشق کتاب خوندنه و باید بگم یه بچه خرخونه و یونگی و چان هیون هم همین طور)
_____________________________________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
پارت بعد رو فردا میزارم ☺️
نویسنده :민 윤 기
عشق اولم
_____________________________________________
چان هیون: میا بدو بیا موهاتو شونه کنم
میا : الان میام (بچه گانه)
چان هیون: میا دوست داری موهاتو چه مدلی کنم
میا : خرگوشی
چان هیون : باشه خرگوش کوچولو( خنده)
مین جون : بچه ها مامان غذا رو آماده کرده همه بیاید
همه : الان میایم
مامان : از خدای مهربان سپاسگزاریم برای این غذا ی خوشمزه و از شما ۳۰ نفر سپاسگزاریم که بچه های من هستید
همه : از خدای مهربان سپاسگزاریم
و همه شروع به خوردن کردیم و از مامان تشکر کردیم و رفتیم توی اتاقامون من توی فکر بودم که با صدای میا به خودم اومدم
میا : چان هیون یونگی مریض شده
چان هیون: چرا
میا : مامان میگه که بخاطر اینکه زیاد توی برفا بازی کرده و الان سرما خورده
چان هیون: الان کجاست
میا : توی درمانگاه
من با شنیدن این خبر به سمت درمانگاه دویدم و درو باز کردم یونگی روی تخت خواب بود و مامان کنارش بود و روی سرش دستمال بود
چان هیون: مامان چه اتفاقی برای یونگی افتاده
مامان : دخترم یونگی چون زیاد توی برف ها بازی کرده الان سرما خورده و تو هم نباید بیای پیشش وگرنه تو هم سرما میخوری الان بیا باهم بریم پیش بقیه
چان هیون : باشه
من خیلی نگران یونگی بودم و همش توی فکر بودم که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
تهیونگ : داشتی به یونگی فکر میکردی
چان هیون: اره نگرانشم
تهیونگ : نگران نباش من توی کتاب خواندم که سرما خوردی که فقط تب و سرفه و گلودرد و آبریزش بینی باشه یک هفتگی خوب میشه
(نکته : تهیونگ یه بچه درس خوان و که عاشق کتاب خوندنه و باید بگم یه بچه خرخونه و یونگی و چان هیون هم همین طور)
_____________________________________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
پارت بعد رو فردا میزارم ☺️
نویسنده :민 윤 기
۷.۸k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.