مسافری از اند پارت ۲
بادیگارد ۱:قربان ماشینتون رسید
نیسون:باشه الان میریم عزیزم بریم( روبه الکسیس)
الکسیس:باشه ولی باید اون عروسک رو برای نووا بخری
نیسون:اوه یادم رفت
نیسون:خب سوار شو
نووا:باش
الکسیس:نه جدی تو خودت دوست داری چی صدات کنم؟
نیسون:خب سوال سختیه همون ددی خوبه
الکسیس :ددی خلافکار!
نیسون:بله هانی!
الکسیس:باید چند روز دیگه عمارت تو در اختیار بزاری!
نیسون:واسه چی؟
الکسیس :میخوام مهمونی بگیرم میخوام دوستامو دعوت کنم
نیسون :فقط موقعی بگیر که سوفیا و نیلی هم باشن
الکسیس :حواسم به اونا که هست
راننده:قربان رسیدیم به عمارتتون
نیسون:عزیزم پیاده شو
خدمتکار ۱:قربان خانم تنهاس (سوفیا)و خانم هوبی(نیلی)تو دفترتون هستن
نیسون:باش
نیسون:باشه الان میریم عزیزم بریم( روبه الکسیس)
الکسیس:باشه ولی باید اون عروسک رو برای نووا بخری
نیسون:اوه یادم رفت
نیسون:خب سوار شو
نووا:باش
الکسیس:نه جدی تو خودت دوست داری چی صدات کنم؟
نیسون:خب سوال سختیه همون ددی خوبه
الکسیس :ددی خلافکار!
نیسون:بله هانی!
الکسیس:باید چند روز دیگه عمارت تو در اختیار بزاری!
نیسون:واسه چی؟
الکسیس :میخوام مهمونی بگیرم میخوام دوستامو دعوت کنم
نیسون :فقط موقعی بگیر که سوفیا و نیلی هم باشن
الکسیس :حواسم به اونا که هست
راننده:قربان رسیدیم به عمارتتون
نیسون:عزیزم پیاده شو
خدمتکار ۱:قربان خانم تنهاس (سوفیا)و خانم هوبی(نیلی)تو دفترتون هستن
نیسون:باش
۱.۴k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.