be for me
be for me
p2
_اوه بیدار شدی بیب ؟
اوهوم صبح پاشدم دیدم نیستی اومدم پایین دیدم جناب داره اشپزی میکنه !
_ امروز کمپانی تعطیل بود گفتم بمونم پیش عشقم ...
گازی که مایتابه ی پنکیک روش بود و خاموش کرد به سمتت برگشت ، کمر ظریف و خوش فرمتو رو بین دستای بزرگ و مردونه اش حلقه کرد و بدنت رو به بدنش نزدیک تر کرد ...بوسه ای روی لبای خوش فرمت کاشت
_خب نظرت چیه بعداز خوردن صبحانه بریم بیرون عشق و حال خوشگله ؟هوم؟
اوهوم موافقم امروز دانشگاه ندارم ...
_عالیهههه پس بیا بیا صبحانه بخپر جون بگیر بریم صورتت پوف کرده گقدر خوابیدی؟؟
یاااااااا خودت چی مردک شیلنگ دستاتو شستی داری غذا میپزی؟
_هعی بشکنه این دست نمک نداره
قهقهه ای از سره مسخره بازیاتون زدین
_ بوسه ای روی نوک بینیت گذاشت
هیون تو کدوم پاداش کار خوب منی ؟
_هر چیزی هم که باشه ، هر اتفاقی که هم بیوفته ، تو... باز هم .... تیکه گمشده ی پازل زندگیه منی که زندگیمو با اومدنت کامل کردی ... همیشه برای من باش ...چون تویی که دلیل شادابی و سرحالی منی نه فرد دیگه ای!!
تا اخر عمری که قراره در اینده باهات داسته باشم صاحب قلب من تو هستی و تو هم برای من هستی .....:)
(اون روز بعد از کلیکلنجار رفتن با خودت راهی جز مرگ و خودکشی برات نمونده بود .... پوچی و تنهایی نابودت کرده بود یک قدم ....فقط یک قدم باقی مونده بود که به اون دنیا بری و پدر و مادرت رو ملاقات کنی اما با رسیدن و اومدن هیون توی زندگیت یک قدم فاصله تبدیل شد به میلیون ها قدم به جا مانده در اینده که قرار بود با فرشته ی زندگیت طی کنی ....)
the end .......
p2
_اوه بیدار شدی بیب ؟
اوهوم صبح پاشدم دیدم نیستی اومدم پایین دیدم جناب داره اشپزی میکنه !
_ امروز کمپانی تعطیل بود گفتم بمونم پیش عشقم ...
گازی که مایتابه ی پنکیک روش بود و خاموش کرد به سمتت برگشت ، کمر ظریف و خوش فرمتو رو بین دستای بزرگ و مردونه اش حلقه کرد و بدنت رو به بدنش نزدیک تر کرد ...بوسه ای روی لبای خوش فرمت کاشت
_خب نظرت چیه بعداز خوردن صبحانه بریم بیرون عشق و حال خوشگله ؟هوم؟
اوهوم موافقم امروز دانشگاه ندارم ...
_عالیهههه پس بیا بیا صبحانه بخپر جون بگیر بریم صورتت پوف کرده گقدر خوابیدی؟؟
یاااااااا خودت چی مردک شیلنگ دستاتو شستی داری غذا میپزی؟
_هعی بشکنه این دست نمک نداره
قهقهه ای از سره مسخره بازیاتون زدین
_ بوسه ای روی نوک بینیت گذاشت
هیون تو کدوم پاداش کار خوب منی ؟
_هر چیزی هم که باشه ، هر اتفاقی که هم بیوفته ، تو... باز هم .... تیکه گمشده ی پازل زندگیه منی که زندگیمو با اومدنت کامل کردی ... همیشه برای من باش ...چون تویی که دلیل شادابی و سرحالی منی نه فرد دیگه ای!!
تا اخر عمری که قراره در اینده باهات داسته باشم صاحب قلب من تو هستی و تو هم برای من هستی .....:)
(اون روز بعد از کلیکلنجار رفتن با خودت راهی جز مرگ و خودکشی برات نمونده بود .... پوچی و تنهایی نابودت کرده بود یک قدم ....فقط یک قدم باقی مونده بود که به اون دنیا بری و پدر و مادرت رو ملاقات کنی اما با رسیدن و اومدن هیون توی زندگیت یک قدم فاصله تبدیل شد به میلیون ها قدم به جا مانده در اینده که قرار بود با فرشته ی زندگیت طی کنی ....)
the end .......
۵.۷k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.