هرشب یتیم کوفه به دوشش سوار بود
هرشب یتیم کوفه به دوشش سوار بود
همبازیاش ستارۀ دنبالهدار بود
ای ماه! جلوه در جگر چاه کردهای
این درّه هم نظرشدۀ آبشار بود
شرم نگاه، روز مرا میکند سیاه
شمعی درون چشم تو شب زندهدار بود
با آسمان صاف، همیشه ستیز داشت
ابری که بین معرکه، آتشبیار بود
وقتش رسیده بود بهاری شود، که شد!
سیسال این خزانزده چشمانتظار بود
در بین ابروان تو احیا گرفته است
این تیغِ کج که مبداء نصفالنهار بود
میخواست زهر خویش بریزد چو میخِ در
این عقربی که ماتَرَکِ شاهمار بود
زخمِ سرش حریف دلِ زخمیاش نشد
آه ای طبیب! او به چه دردی دچار بود!؟
🔹شهادت مولای مظلوم عدالت، حضرت علی (ع) تسلیت و تعزیت باد
همبازیاش ستارۀ دنبالهدار بود
ای ماه! جلوه در جگر چاه کردهای
این درّه هم نظرشدۀ آبشار بود
شرم نگاه، روز مرا میکند سیاه
شمعی درون چشم تو شب زندهدار بود
با آسمان صاف، همیشه ستیز داشت
ابری که بین معرکه، آتشبیار بود
وقتش رسیده بود بهاری شود، که شد!
سیسال این خزانزده چشمانتظار بود
در بین ابروان تو احیا گرفته است
این تیغِ کج که مبداء نصفالنهار بود
میخواست زهر خویش بریزد چو میخِ در
این عقربی که ماتَرَکِ شاهمار بود
زخمِ سرش حریف دلِ زخمیاش نشد
آه ای طبیب! او به چه دردی دچار بود!؟
🔹شهادت مولای مظلوم عدالت، حضرت علی (ع) تسلیت و تعزیت باد
۱.۴k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.