دیدار شبانه با او. پارت11
پارت 11
ته= من فقط نگرانش بودم
- باشه ولی دفعه اخرت باشه ها!( کیوت و خشمگین(خشم موچی😂😎😎🫠🫠💜
ته= چشم اقای غیرتی
- خدانگهدار فردا میبینمتون
ویو فردا صبح. خونه ات
ات ویو
از خواب بلند شدم....
( با خودش) من کی اومدم خونه؟ کی لباسامو عوض کرده؟ نکنه.....
صبر کن کت جیمین....اینجاست؟
ات زنگ زد به جیمین
- سلام ..جانم
+ سلام .. جیمین دیشب تو منو اوردی تو اتاقم؟
- اره ...خوب خوابیدی؟
+ اره ولی تو لباسامو عوض کردی؟( از لباسش عکس میدم)
نه خنگ خدا...مامانت عوض کرد شاید اون شب با شلوارکت یکم اذیتم کرده باشی ولی نه من لباساتو عوض نکردم هنوز زوده🤣🤣
ات= یاااااا اذیتم نکن....صبر کن .. کدوم لباس ؟
- همونی که دیشب تنت بود...
+ ها؟
- میخوای بیام از کمدت در بیارم نشونت بدم؟
+ نه مرسی خودم فهمیدم.... کی میتونم ببینمت
- هر وقت تو بخوای
+ امروز دانشگاه ندارم میتونیم همدیگرو ببینیم؟
- اره مامانت دیشب منو به صرف شام دعوت کرد ولی چون من با خانواده تو اشنا شدم ولی تو نه... میتونیم بریم خونه ما..
+ باشه کی حاظر باشم؟
- تا 2 ساعت دیگه جلو در خونتونم... راستی به مامان بابات بگو تا دوباره نگران نشن...
+ باشه میبینمت
- بای بیب...کارداشتی زنگ بزن
+ باشه خداحافظ
ات از پله ها رفت پایین
+ سلام به همگی...
ته و بابای ات= سلام صبح به خیر
مامان ات= سلام دخترم...
ات= مامان بابا جیمین تا دو ساعت دیگه میاد دنبالم تا بهم بریم خونشون
ته= خونشون؟
بابای ات =خونه خودش یا مادر و پدرش؟
ات= خونه مادر و پدرش تا منم با مادر و پدرش اشنا بشم...
میتونم برم؟
مامان و بابای ات= اره
مامان ات= بعد اگه شد از همون جا دوتایی بیاد خونه برای شام ...
ات= باش مرسی
ات دویید تا از پله ها بره بالا که...
.ته= راستی داری میری اونجا......
......................................... خلاصه قسمت بعد
ته= ................. وگر نه دوست پسر غیرتیت یا ما رو دار میزنه یا تو رو رسما مال خودش میکنه!😂😂😐
ات= یاااااا فهمیدم دیگه اذیتم نکن...هنوز همون جوری هستی
مستر کیم ببعو!😂😂
ته = گفتم منو اینجوری صدا نکن
ات=😂😂😂
.................................. جیمین= ات.....
ات= بله؟!
جیمین= بیا بغل من بشین
ات= باشه
.....................
ات= جیمین خوبی؟ چرا عصبانی هستی؟
جیمین= از دست اون احمش بیشعور من خوشم نمیاد کسی به اموال من چپ نگاه کنه....( خشم مستر پارک..
ات=🫠🫠🫠
ته= من فقط نگرانش بودم
- باشه ولی دفعه اخرت باشه ها!( کیوت و خشمگین(خشم موچی😂😎😎🫠🫠💜
ته= چشم اقای غیرتی
- خدانگهدار فردا میبینمتون
ویو فردا صبح. خونه ات
ات ویو
از خواب بلند شدم....
( با خودش) من کی اومدم خونه؟ کی لباسامو عوض کرده؟ نکنه.....
صبر کن کت جیمین....اینجاست؟
ات زنگ زد به جیمین
- سلام ..جانم
+ سلام .. جیمین دیشب تو منو اوردی تو اتاقم؟
- اره ...خوب خوابیدی؟
+ اره ولی تو لباسامو عوض کردی؟( از لباسش عکس میدم)
نه خنگ خدا...مامانت عوض کرد شاید اون شب با شلوارکت یکم اذیتم کرده باشی ولی نه من لباساتو عوض نکردم هنوز زوده🤣🤣
ات= یاااااا اذیتم نکن....صبر کن .. کدوم لباس ؟
- همونی که دیشب تنت بود...
+ ها؟
- میخوای بیام از کمدت در بیارم نشونت بدم؟
+ نه مرسی خودم فهمیدم.... کی میتونم ببینمت
- هر وقت تو بخوای
+ امروز دانشگاه ندارم میتونیم همدیگرو ببینیم؟
- اره مامانت دیشب منو به صرف شام دعوت کرد ولی چون من با خانواده تو اشنا شدم ولی تو نه... میتونیم بریم خونه ما..
+ باشه کی حاظر باشم؟
- تا 2 ساعت دیگه جلو در خونتونم... راستی به مامان بابات بگو تا دوباره نگران نشن...
+ باشه میبینمت
- بای بیب...کارداشتی زنگ بزن
+ باشه خداحافظ
ات از پله ها رفت پایین
+ سلام به همگی...
ته و بابای ات= سلام صبح به خیر
مامان ات= سلام دخترم...
ات= مامان بابا جیمین تا دو ساعت دیگه میاد دنبالم تا بهم بریم خونشون
ته= خونشون؟
بابای ات =خونه خودش یا مادر و پدرش؟
ات= خونه مادر و پدرش تا منم با مادر و پدرش اشنا بشم...
میتونم برم؟
مامان و بابای ات= اره
مامان ات= بعد اگه شد از همون جا دوتایی بیاد خونه برای شام ...
ات= باش مرسی
ات دویید تا از پله ها بره بالا که...
.ته= راستی داری میری اونجا......
......................................... خلاصه قسمت بعد
ته= ................. وگر نه دوست پسر غیرتیت یا ما رو دار میزنه یا تو رو رسما مال خودش میکنه!😂😂😐
ات= یاااااا فهمیدم دیگه اذیتم نکن...هنوز همون جوری هستی
مستر کیم ببعو!😂😂
ته = گفتم منو اینجوری صدا نکن
ات=😂😂😂
.................................. جیمین= ات.....
ات= بله؟!
جیمین= بیا بغل من بشین
ات= باشه
.....................
ات= جیمین خوبی؟ چرا عصبانی هستی؟
جیمین= از دست اون احمش بیشعور من خوشم نمیاد کسی به اموال من چپ نگاه کنه....( خشم مستر پارک..
ات=🫠🫠🫠
۴.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.