نفرین شده
پارت ۴۱
* صبح*
ا/ت: ( با خیس شدن لبام بیدار شدم ) چیکار میکنی؟..( کوک جی هو رو داد دستم که بهش شیر بدم*)
کوک: هیچی دارم لبای عشقمو میچشم..نمیتونم؟..راستی دیشب خوش گذشت؟😈
ا/ت: ایشش..حداقل خوبه جی هو بیدار نشد
کوک: به لطف من 😌
ا/ت: واه واه..من گشنمههه
کوک: بیا بریم صبحونه ( جی هو رو بغل کردم و رفتیم پیش بچها)
ا/ت: صبح بخیر
همه: صبح بخیر
جین: صبحونه با شوگا پنکیک درست کردیم
کوک: اصلا تعجب نکردم :/
* بعد صبحونه*
ا/ت: آخیش داشتم ضعف میکردم
آنا: امروز بریم ساحل😁؟
همه: بریمم
ا/ت: آخ جوننن
آنا: اول اون قند عسل منو بده ( رو به کوک و جی هو رو گرفت)
ا/ت: هیی بچه رو کجا میبری؟
آنا : می برم بخورمش
ا/ت: :/
**
همگی: بریممم
* صبح*
ا/ت: ( با خیس شدن لبام بیدار شدم ) چیکار میکنی؟..( کوک جی هو رو داد دستم که بهش شیر بدم*)
کوک: هیچی دارم لبای عشقمو میچشم..نمیتونم؟..راستی دیشب خوش گذشت؟😈
ا/ت: ایشش..حداقل خوبه جی هو بیدار نشد
کوک: به لطف من 😌
ا/ت: واه واه..من گشنمههه
کوک: بیا بریم صبحونه ( جی هو رو بغل کردم و رفتیم پیش بچها)
ا/ت: صبح بخیر
همه: صبح بخیر
جین: صبحونه با شوگا پنکیک درست کردیم
کوک: اصلا تعجب نکردم :/
* بعد صبحونه*
ا/ت: آخیش داشتم ضعف میکردم
آنا: امروز بریم ساحل😁؟
همه: بریمم
ا/ت: آخ جوننن
آنا: اول اون قند عسل منو بده ( رو به کوک و جی هو رو گرفت)
ا/ت: هیی بچه رو کجا میبری؟
آنا : می برم بخورمش
ا/ت: :/
**
همگی: بریممم
۲۶.۵k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.