مافیای یونگی پارت 37
ا/ت:اینکه توی مغزشون چی میگذشت دیگه دیونه شده بودم
یونگی:پاشدم رفتم سر میز قمار کارت هارو دستم گرفتن
هوانگ؛منم کارت هارو برداشتم
یونگی:پوزخند بهش نگا کردم چرا همون اول باختی
هوانگ:به همین خیال باش
هیونجین:کنار یونگی وایساده بودم این طرفم ا/ت بود منتظرت بودم حرکت یونگی رو که اشاره بکنه کارشون تموم کنم
ا/ت:خم شدم کارت هارو بیبینم ولی اونقد خوب گرفته بود حتی کسی نمیتونس بیبینه
یونگی:ا/ت رو دیدم که تلاش میکرد کارت هارو بیبینه سمتش برگشتم بیب بیا رونم بشین(صدای بم
ا/ت:سرتکون دادم رفتم رونش نشستم تونستم کارت هارو بیبینم لبخند زدم
یونگی:لیخند زدنش خوشحال شدم رونش ناز میکردم متوجه شدم هیچی نپوشیده پاهاش لخته اخم کردم بهش نگا کردم چرا چیزی نپوشیدن از زیر هوم(دارک
ا/ت:چیزه خب راستش یادم نبود
یونگی:هوم تکرار نشه باز جدی شدم آخرین دور رو بازی کردم نگا کردم با اینکه هوانگ سوخته بود اووو آقای تنبل باز که باختی
هوانگ:پاشد زود میز رو ترک کرد رف
یونگی:پوزخند زدم موش که رف سوراخ خودش
هیونیجین:کارت خوب بود
یونگی:من همیشه خوبم کمرت ا/ت گرفتم بیب برگردیم؟
ا/ت:اره زود بریم متنفرم از اینجا
یونگی:سر تکون دادم کمرش گرفتم با خودم میبردمش
هیونجین:منم میرم خونه خودم
ا/ت:باچه بعدا میبینمت(لبخند
هیونجین:کبوت باشه زودتر میام
یونگی:زودتر بردمش
ا/ت:یا بزا یه خدافظی کنیم
یونگی:بسه دیگه بریم سوار ماشین کردمش روندم
ا/ت:هوف فازت رو نمیفهمم
یونگی:بی صدا روندم
ا/ت:چرا یهویی ازم دفاع کردی وقتی برات مهم نبودم
یونگی:دیگه همه چی رو مخم بود عصبی شدم
میذاشتم اون کثافت بفاکت بده و مث دیونه ها توی اون سوراخت بکوبه ها(داد
ا/ت:ترسیدم سرم انداختم پایین
یونگی:هنوز کاری نکرده بود مث سگ میترسیدی بهم چسبیده بودی
ا/ت:هوم معذرت میخوام(آروم بغض)
یونگی:حرف های مسخره نپرس گریه هم نکن
ا/ت:.......
یونگی:خودم اومدم اینکه حرف های بدی بهش گفتم حرصم میداد چیزی نگفتم دیگه
کاتتتت
اینم از این پارت شرط نداره
یونگی:پاشدم رفتم سر میز قمار کارت هارو دستم گرفتن
هوانگ؛منم کارت هارو برداشتم
یونگی:پوزخند بهش نگا کردم چرا همون اول باختی
هوانگ:به همین خیال باش
هیونجین:کنار یونگی وایساده بودم این طرفم ا/ت بود منتظرت بودم حرکت یونگی رو که اشاره بکنه کارشون تموم کنم
ا/ت:خم شدم کارت هارو بیبینم ولی اونقد خوب گرفته بود حتی کسی نمیتونس بیبینه
یونگی:ا/ت رو دیدم که تلاش میکرد کارت هارو بیبینه سمتش برگشتم بیب بیا رونم بشین(صدای بم
ا/ت:سرتکون دادم رفتم رونش نشستم تونستم کارت هارو بیبینم لبخند زدم
یونگی:لیخند زدنش خوشحال شدم رونش ناز میکردم متوجه شدم هیچی نپوشیده پاهاش لخته اخم کردم بهش نگا کردم چرا چیزی نپوشیدن از زیر هوم(دارک
ا/ت:چیزه خب راستش یادم نبود
یونگی:هوم تکرار نشه باز جدی شدم آخرین دور رو بازی کردم نگا کردم با اینکه هوانگ سوخته بود اووو آقای تنبل باز که باختی
هوانگ:پاشد زود میز رو ترک کرد رف
یونگی:پوزخند زدم موش که رف سوراخ خودش
هیونیجین:کارت خوب بود
یونگی:من همیشه خوبم کمرت ا/ت گرفتم بیب برگردیم؟
ا/ت:اره زود بریم متنفرم از اینجا
یونگی:سر تکون دادم کمرش گرفتم با خودم میبردمش
هیونجین:منم میرم خونه خودم
ا/ت:باچه بعدا میبینمت(لبخند
هیونجین:کبوت باشه زودتر میام
یونگی:زودتر بردمش
ا/ت:یا بزا یه خدافظی کنیم
یونگی:بسه دیگه بریم سوار ماشین کردمش روندم
ا/ت:هوف فازت رو نمیفهمم
یونگی:بی صدا روندم
ا/ت:چرا یهویی ازم دفاع کردی وقتی برات مهم نبودم
یونگی:دیگه همه چی رو مخم بود عصبی شدم
میذاشتم اون کثافت بفاکت بده و مث دیونه ها توی اون سوراخت بکوبه ها(داد
ا/ت:ترسیدم سرم انداختم پایین
یونگی:هنوز کاری نکرده بود مث سگ میترسیدی بهم چسبیده بودی
ا/ت:هوم معذرت میخوام(آروم بغض)
یونگی:حرف های مسخره نپرس گریه هم نکن
ا/ت:.......
یونگی:خودم اومدم اینکه حرف های بدی بهش گفتم حرصم میداد چیزی نگفتم دیگه
کاتتتت
اینم از این پارت شرط نداره
۱۶.۱k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.