تکپارتی نیکی
وقتی که باهات سرده و تو نتهاش میزاری توخونه(بد شده ببخشید)
چند روزی بود که نیکی اصلا بهت محل نمیزاشت و همش با پسرا بود و از این کارش خسته شده بودی امروز کمپانی بود برای همین قبل از اینکه بیاد رفتی خونه مادر و پدرت
ویو نیکی
از سرکار برگشتم کلید انداختم تو در وارد خونه شدم فضا خونه تاریک و ساکت بود فکر کردم ا. ت خوابه رفتم تو اتاق مشترکمون اونجا نبود رفتم تو حموم رو نگاه کردم اونجام نبود نگران شدم اخه این وقت شب کجا رفتت داشتم از اتاق خارج میشدم که با یک یادداشت که پشت در چسبیده بود مواجه شدم
(سلام اقای سرد من رفتم خونه مامانم هر وقت باهام سرد نبودی برمیگردم)
از این حرفش خندم گرفت از اتاق رفتم بیرون
سویچ ماشین برداشتم و سوار ماشین شدم
ویو ا. ت
داشتم تو حال با مامانم حرف میزدم که یکی در زد بابام رفت در و باز کرد
~سلام داماد چطوری؟
_مرسی پدرجان ا. ت اینحاست؟؟
~اره بیا داخل
ویو بنده
نیکی وارد خونه شد ا. ت روی مبل دو نفره با مادرش نشسته بود
_ا. ت بیا بریم خونه عزیزم؟؟
تو هم بخاطر اینکه مامان و بابات نفهمن باهاش همکاری کردی
+کی مت اهان راستی.... اومدی دنبالم بریم خونه..... خودم گفتم بیای دنبالم
وسایلت رو برداشتی و از خونه خارج شدین
ویو خونه
+مگه نگفتم هروقت باهام سرد نبودی میام چراا اومدی دنبالم
_اولا من بدون تو نمیتونم دوما من باهات سرد نبودم فقط سرم با کامبک شلوغ بود
+نه بودی سرد بودی
_میخوای ثابت کنم(فردای آن روز ا. ت عشق زیادی دریافت کرد که براش درد ناک بود)
#هر_کی_لایک_نکنه_عنتر_برقیه
چند روزی بود که نیکی اصلا بهت محل نمیزاشت و همش با پسرا بود و از این کارش خسته شده بودی امروز کمپانی بود برای همین قبل از اینکه بیاد رفتی خونه مادر و پدرت
ویو نیکی
از سرکار برگشتم کلید انداختم تو در وارد خونه شدم فضا خونه تاریک و ساکت بود فکر کردم ا. ت خوابه رفتم تو اتاق مشترکمون اونجا نبود رفتم تو حموم رو نگاه کردم اونجام نبود نگران شدم اخه این وقت شب کجا رفتت داشتم از اتاق خارج میشدم که با یک یادداشت که پشت در چسبیده بود مواجه شدم
(سلام اقای سرد من رفتم خونه مامانم هر وقت باهام سرد نبودی برمیگردم)
از این حرفش خندم گرفت از اتاق رفتم بیرون
سویچ ماشین برداشتم و سوار ماشین شدم
ویو ا. ت
داشتم تو حال با مامانم حرف میزدم که یکی در زد بابام رفت در و باز کرد
~سلام داماد چطوری؟
_مرسی پدرجان ا. ت اینحاست؟؟
~اره بیا داخل
ویو بنده
نیکی وارد خونه شد ا. ت روی مبل دو نفره با مادرش نشسته بود
_ا. ت بیا بریم خونه عزیزم؟؟
تو هم بخاطر اینکه مامان و بابات نفهمن باهاش همکاری کردی
+کی مت اهان راستی.... اومدی دنبالم بریم خونه..... خودم گفتم بیای دنبالم
وسایلت رو برداشتی و از خونه خارج شدین
ویو خونه
+مگه نگفتم هروقت باهام سرد نبودی میام چراا اومدی دنبالم
_اولا من بدون تو نمیتونم دوما من باهات سرد نبودم فقط سرم با کامبک شلوغ بود
+نه بودی سرد بودی
_میخوای ثابت کنم(فردای آن روز ا. ت عشق زیادی دریافت کرد که براش درد ناک بود)
#هر_کی_لایک_نکنه_عنتر_برقیه
۶.۵k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.