پارت ۱۴
چشمش به جیمین نرسیده بود ولی مادر ناخوندش رو دیده بود
و وقتی جیمین اومد هنوز نفهمیده بود که ات اینجاست ولی ات میخواست بره شراب برداره و جیمینم اون موقع که هم دیگرو دیدن و دستاشون توی ی شراب بود باهم چشم تو چشم شدن ات ی لحظه از عروسی دست کشید و فقط به جیمین نگاه میکرد جیمینم همینطور توی این موقع جیمین دید که ملیسا داره نگاه میکنه دستش رو از ات کشید و گفت ممنون من نمیخورم خودتون نوش جان کنید
اینجا ات هم ی لحظه کلا همه چی یادش افتاد و گفت ممنون منم نمیخورم و ات رفت دسشویی
اونجا تمام خاطراتش یادش اومده بود 🥲💔
و داشت گریه میکرد 🥺💔خیلی حس بدیه
و اون موقع جیمینم زود میره پیش ات چون جیمینم دوست نداشت ناراحتیه ات رو ببینه و رفت پیشش موقع اومدن
ات دید جیمینه زود خودشو کنترل کرد و به صورتش اب زد انگار دسشویی زنونه و مردونه یکی بودن اینجا ات میخواست بره که دستش رو جیمین گرفته بود و اون موقع جیمین و ات باهم..... شرایط همون قبل
و وقتی جیمین اومد هنوز نفهمیده بود که ات اینجاست ولی ات میخواست بره شراب برداره و جیمینم اون موقع که هم دیگرو دیدن و دستاشون توی ی شراب بود باهم چشم تو چشم شدن ات ی لحظه از عروسی دست کشید و فقط به جیمین نگاه میکرد جیمینم همینطور توی این موقع جیمین دید که ملیسا داره نگاه میکنه دستش رو از ات کشید و گفت ممنون من نمیخورم خودتون نوش جان کنید
اینجا ات هم ی لحظه کلا همه چی یادش افتاد و گفت ممنون منم نمیخورم و ات رفت دسشویی
اونجا تمام خاطراتش یادش اومده بود 🥲💔
و داشت گریه میکرد 🥺💔خیلی حس بدیه
و اون موقع جیمینم زود میره پیش ات چون جیمینم دوست نداشت ناراحتیه ات رو ببینه و رفت پیشش موقع اومدن
ات دید جیمینه زود خودشو کنترل کرد و به صورتش اب زد انگار دسشویی زنونه و مردونه یکی بودن اینجا ات میخواست بره که دستش رو جیمین گرفته بود و اون موقع جیمین و ات باهم..... شرایط همون قبل
۴۹.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.