My Red Moon...✨🫀🌚(Taekook, VKook, KookV)
My Red Moon...✨🫀🌚(Taekook, VKook, KookV)
Part⁷✨🪐🦖
بازم التماس های تهیونگ و بی رحمی جونگکوک...
جونگکوک با نیشخند به طرف تهیونگ رفت و اونو داگ استایل کرد..
تهیونگ هق میزد اما جونگکوک توجهی نمیکرد..
دستشو آروم روی حفره دست نخورده تهیونگ کشید دلش میخواست با زبونش لمسش کنه اما نه... الان وقت تنبیه بود نه لذت...
دیلدو رو آروم روی حفرهاش کشید که باعث لرز تن پسرک شد..
جونگ کوک پوزخندی زد با یه فشار نصف دیلدو رو به سختی وارد تهیونگ کرد...
پسرک از درد چشماش سیاهی رفت و رنگش به کبودی زد...
اسپکی که جونگکوک به باس*نش زد به خودش اومد و شروع کرد به تقلا و تکون دادن خودش تا بلکه بتونه یکمی از اون دیلدو رو از خودش خارج کنه اما با هر بار تکونی که میخورد جونگ کوک با بی رحمی بیشتر داخلش میکرد..
سرشو کنار گوش پسرک برد گفت..
کوک: خب؟ داشتی میگفتی؟ که میری بار هرکی از راه رسید باکر*گیتو بگیره آره؟ آرررهههه؟
با داد آخری که زد پسرک صورتشو جمع کرد و چیزی نگفت..
جونگ کوک دیلدو رو بیرون کشید...
دستشو به سمت عضو پسرک که حالا سفت بود کشید و مالش داد..
ناله هاش دست خودش نبود... جونگکوک معلوم خیلی تو این کار حرفه داره...
با گریه دستشو رو دست جونگکوک که رو عضوش بود گذاشت و فشار داد و گفت..
تهیونگ: د...ددی خواهش میکنم بیشتر....من.... نزدیکم آههه.
جونگ دستشو برداشت و گفت..
کوک: نه هرزه الان نباید بیای باید با من بیای.. حالا بیا ددی رو تحریک کن بدو نمیخوام به تنبیهت اضافه کنم بدووو..
تهیونگ به دستاش که به تخت بسته بود نگاهی انداخت..
الان نمیدونست با دست بسته باید چیکار کنه..
به جونگ کوککه با نیشخند نگاهش میکرد نگاه کرد.. جونگکوک اومد روبه روی پسرک ایستاد.. دستشو نوازش وار روی عضوش کشید و رو به پسرک گفت..
کوک: دهنتو باز کن هر*زه... یالا..
تهیونگ از ترس اینکه جونگ کوک عصبانی بشه دو زانو رو تخت نشست و دهنشو باز کرد.. با اینکه دستاش خراش برداشته بودند اما زخم هایی که بخاطر تازیانه رو بدنش بود میسوخت و پسرک حق اعتراض نداشت..
جونگ کوک عضوشو تو دهن تهیونگ گذاشت..
حال پسرک از اینکه عضو پسر تو دهنش بود بهم خورد اما ترسش مانع از انجام هرکاری میکرد..
جونگ کوک از داغی دهن پسرک ناله خفه ای کرد و شروع کرد به تکون دادن عضوش تو دهنش..
یواش یواش خوی وحشی گریش بیدار شد و محکم تو دهن پسرک تل*مبه میزد..
وقتی عضوش به ته حلق پسرک برخورد میکرد عوق میزد اما جونگ کوک توجهی نداشت که پسرک داشت خفه میشد و نیاز به اکسیژن داشت...
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
اینم پارت جدیدددد پیجم مسدودددد شههه یعنیییی خودمو پارههه میکنمممم!
شرط پارت بعد..
لایک:۱۵
Part⁷✨🪐🦖
بازم التماس های تهیونگ و بی رحمی جونگکوک...
جونگکوک با نیشخند به طرف تهیونگ رفت و اونو داگ استایل کرد..
تهیونگ هق میزد اما جونگکوک توجهی نمیکرد..
دستشو آروم روی حفره دست نخورده تهیونگ کشید دلش میخواست با زبونش لمسش کنه اما نه... الان وقت تنبیه بود نه لذت...
دیلدو رو آروم روی حفرهاش کشید که باعث لرز تن پسرک شد..
جونگ کوک پوزخندی زد با یه فشار نصف دیلدو رو به سختی وارد تهیونگ کرد...
پسرک از درد چشماش سیاهی رفت و رنگش به کبودی زد...
اسپکی که جونگکوک به باس*نش زد به خودش اومد و شروع کرد به تقلا و تکون دادن خودش تا بلکه بتونه یکمی از اون دیلدو رو از خودش خارج کنه اما با هر بار تکونی که میخورد جونگ کوک با بی رحمی بیشتر داخلش میکرد..
سرشو کنار گوش پسرک برد گفت..
کوک: خب؟ داشتی میگفتی؟ که میری بار هرکی از راه رسید باکر*گیتو بگیره آره؟ آرررهههه؟
با داد آخری که زد پسرک صورتشو جمع کرد و چیزی نگفت..
جونگ کوک دیلدو رو بیرون کشید...
دستشو به سمت عضو پسرک که حالا سفت بود کشید و مالش داد..
ناله هاش دست خودش نبود... جونگکوک معلوم خیلی تو این کار حرفه داره...
با گریه دستشو رو دست جونگکوک که رو عضوش بود گذاشت و فشار داد و گفت..
تهیونگ: د...ددی خواهش میکنم بیشتر....من.... نزدیکم آههه.
جونگ دستشو برداشت و گفت..
کوک: نه هرزه الان نباید بیای باید با من بیای.. حالا بیا ددی رو تحریک کن بدو نمیخوام به تنبیهت اضافه کنم بدووو..
تهیونگ به دستاش که به تخت بسته بود نگاهی انداخت..
الان نمیدونست با دست بسته باید چیکار کنه..
به جونگ کوککه با نیشخند نگاهش میکرد نگاه کرد.. جونگکوک اومد روبه روی پسرک ایستاد.. دستشو نوازش وار روی عضوش کشید و رو به پسرک گفت..
کوک: دهنتو باز کن هر*زه... یالا..
تهیونگ از ترس اینکه جونگ کوک عصبانی بشه دو زانو رو تخت نشست و دهنشو باز کرد.. با اینکه دستاش خراش برداشته بودند اما زخم هایی که بخاطر تازیانه رو بدنش بود میسوخت و پسرک حق اعتراض نداشت..
جونگ کوک عضوشو تو دهن تهیونگ گذاشت..
حال پسرک از اینکه عضو پسر تو دهنش بود بهم خورد اما ترسش مانع از انجام هرکاری میکرد..
جونگ کوک از داغی دهن پسرک ناله خفه ای کرد و شروع کرد به تکون دادن عضوش تو دهنش..
یواش یواش خوی وحشی گریش بیدار شد و محکم تو دهن پسرک تل*مبه میزد..
وقتی عضوش به ته حلق پسرک برخورد میکرد عوق میزد اما جونگ کوک توجهی نداشت که پسرک داشت خفه میشد و نیاز به اکسیژن داشت...
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
اینم پارت جدیدددد پیجم مسدودددد شههه یعنیییی خودمو پارههه میکنمممم!
شرط پارت بعد..
لایک:۱۵
۷.۷k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲