چند شاتی * جین * شات 1
وقتی بچه میخواستی ولی .....
اسم من کانگ سوجین هست و سه ماهه با کیم سوکجین عضو بی تی اس ازدواج کردم و عاشقه همدیگر و دوست داریم تا اینکه
* فلش بک به هفته قبل *
- جین میخوام چه اشکالی داره مگه ( با داد و گریه )
+ سوجین میم الان نه یعنی نه انقدر اسرار نکن ( با داد و صدای بم )
- ما که سه ماهه ازدواج کردیم دیگه مشکلت چیه مرد ؟ ( با داد و گریه )
+ سوجین ما تازه سه ماهه که ازدواج کردیم انقدر زود نمیشه بچه دار شد من چقدر بخوای باهات سک*س میکنم و عاشقتم ولی این یه مورد رو ازم نخواه من نمیتونم الان تو شرایطی نیستم که بتونم برات بچه بسازم خودت اینو میدونی ..... من حتی برای تو فقط ندارم چه برسه به اینکه بچه دار بشیم ..... و اینکه من الان نمیتونم این کار رو بکنم چون شغلم جوری نیست که حواسم بهت باشه و به بچه متاسفم اینو میگم ولی دور منو توی این موضوع خط بکش
من همین جوری مونده بودم نمیدونستم چی باید بگم دیگه برام مهم نبود ........
* زمان حال *
دیگه از اون موقعه اومدم خیلی مامانم اینجا میمونم مثل زمانی مجرد بودم به مامانم همه چی گفتم ولی گفت کار درستی نکردم منم گفتم اون حق نداشتم سرم داد بزنه .... هعیییی از اون روز تا حالا جین خیلی بهم زنگ میزنه ولی من جوابشو نمیدم
جین ویو
الان یه هفته ست که سوجین رفته نه غذا میخورم نه میخوابم و نه ..... امیدی به زندگی دارم هرچی هم زنگ میزنم برنمی دارم دارم دیوونه میشم خب چجوری بهش بگم که من آماده نیستم برای بچه دار شدن در ضمن من هنوز با سوجین خوش نگذروندم :(
ادامه دارد ......
اسم من کانگ سوجین هست و سه ماهه با کیم سوکجین عضو بی تی اس ازدواج کردم و عاشقه همدیگر و دوست داریم تا اینکه
* فلش بک به هفته قبل *
- جین میخوام چه اشکالی داره مگه ( با داد و گریه )
+ سوجین میم الان نه یعنی نه انقدر اسرار نکن ( با داد و صدای بم )
- ما که سه ماهه ازدواج کردیم دیگه مشکلت چیه مرد ؟ ( با داد و گریه )
+ سوجین ما تازه سه ماهه که ازدواج کردیم انقدر زود نمیشه بچه دار شد من چقدر بخوای باهات سک*س میکنم و عاشقتم ولی این یه مورد رو ازم نخواه من نمیتونم الان تو شرایطی نیستم که بتونم برات بچه بسازم خودت اینو میدونی ..... من حتی برای تو فقط ندارم چه برسه به اینکه بچه دار بشیم ..... و اینکه من الان نمیتونم این کار رو بکنم چون شغلم جوری نیست که حواسم بهت باشه و به بچه متاسفم اینو میگم ولی دور منو توی این موضوع خط بکش
من همین جوری مونده بودم نمیدونستم چی باید بگم دیگه برام مهم نبود ........
* زمان حال *
دیگه از اون موقعه اومدم خیلی مامانم اینجا میمونم مثل زمانی مجرد بودم به مامانم همه چی گفتم ولی گفت کار درستی نکردم منم گفتم اون حق نداشتم سرم داد بزنه .... هعیییی از اون روز تا حالا جین خیلی بهم زنگ میزنه ولی من جوابشو نمیدم
جین ویو
الان یه هفته ست که سوجین رفته نه غذا میخورم نه میخوابم و نه ..... امیدی به زندگی دارم هرچی هم زنگ میزنم برنمی دارم دارم دیوونه میشم خب چجوری بهش بگم که من آماده نیستم برای بچه دار شدن در ضمن من هنوز با سوجین خوش نگذروندم :(
ادامه دارد ......
۱۴.۱k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.