3.Pt
گایز عکس فیکو متاسفانه گم کردم ی این پارتو با این عکس میزارم و راستی شرط نداریم کلا و اسم ات به یونا تغییر کرده
________________________________________________
آنچه دیدید
یونا ویو
باورم نمیشد
چجوری با قلب من بازی کرده؟
آقای لی آماده مرگت باش…..(با لحن جدی ولی طوری که مین هو نشنیده باشه)
________________________________________________
کوک:ولی اخه چجوری؟اون از چیزی ک فکر بکنی قوی تره
یونا:وایسا گفتی باندشون چند نفرس؟
نامی:با خوده عوضیش میشه ۵ نفر
یونا:بادیگاردی چیزی ندارن؟
نامی و کوک باهم:نه
یونا:خب عالی شد ب اعضا خبر بدید ک بیان ب جایی ک میگم
نامی:ولی اخه چرا؟اصلا اونجاکجاس؟
یونا:ببین اونجا استدیو منه تو اونجا ی اتاق دارم ک اتاق تیراندازیه باید شماهارو قوی کنم
کوک:باشه بهشون میگم
یونا:عالی مرسی(کیوت)
کوک ویو
وقتی کیوت گف مرسی قند تو دلم آب شد اره خب من عاشقش بودم ولی اون مین هو جای منو گرف بعد از اینکه مین هورو کشتیم ب یونا اعتراف میکنم
پرش زمانی ب فردای اون روز
یونا ویو
امروز قرار بود همه اعضا بیان از افرادم خواستم همه مارو مرتب کنن
و چند تا گان (تفنگ) بیارن
یکی از افراد: خانوم
یونا:بله
یکی از افراد:همه چی آمادس ولی ی مشکلی داریم
یونا:چی شده؟
همون یارو:اممممم چجوری بگم راستش اون لپ تاپی ک توش آهنگ جدیدتونو ضبط کردین شیکوندم
یونا: ای خدااا. اشکال نداره میتوانم اطلاعاشو جا به میکنم
برو سریع همه جارو مرتب کن
همون یارو: چشم
دینگ دینگ ( زنگ درع😐)
یونا:عهه اومدن
همه باهم:سلاممم
یونا:سلام خوش اومدین
یونگی:بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب اینجا تخت خواب داره؟
یونا:هعیییی میدونی ک قرار نیس بخوابی؟
یونگی: نههههه
یونا:خب بریم تو اتاق (اتاق تیراندازی😐 منحرفا)
یونا ویو
ی دفعه دیدم کوک بیهوش شد
ههه
کو.ک کوک کوک بلند شووو
نهههه(با گریه)
دک. دکتر بگید بیاد (با عربده)
کوک:پخخ(چیه؟انتظار نداشتی؟)
یونا :کوک تو حالت خوبه؟(با گریه شدید تر)
کوک:اره بابا گریه نکن شوخی کردم
یونا: عوضییی (عمته یونا:عه بورام از تو بعید بود)
فکر نمیکردم انقد پست باشی ریدم تو خودم
کوک…..
آنچه خواهید دید
خیلی خوب بلدیا یونگی اوپا
کوکی میخوایم چیزی بهت بگم
م…ن دو/ست دارم
کوک…
________________________________________________
آنچه دیدید
یونا ویو
باورم نمیشد
چجوری با قلب من بازی کرده؟
آقای لی آماده مرگت باش…..(با لحن جدی ولی طوری که مین هو نشنیده باشه)
________________________________________________
کوک:ولی اخه چجوری؟اون از چیزی ک فکر بکنی قوی تره
یونا:وایسا گفتی باندشون چند نفرس؟
نامی:با خوده عوضیش میشه ۵ نفر
یونا:بادیگاردی چیزی ندارن؟
نامی و کوک باهم:نه
یونا:خب عالی شد ب اعضا خبر بدید ک بیان ب جایی ک میگم
نامی:ولی اخه چرا؟اصلا اونجاکجاس؟
یونا:ببین اونجا استدیو منه تو اونجا ی اتاق دارم ک اتاق تیراندازیه باید شماهارو قوی کنم
کوک:باشه بهشون میگم
یونا:عالی مرسی(کیوت)
کوک ویو
وقتی کیوت گف مرسی قند تو دلم آب شد اره خب من عاشقش بودم ولی اون مین هو جای منو گرف بعد از اینکه مین هورو کشتیم ب یونا اعتراف میکنم
پرش زمانی ب فردای اون روز
یونا ویو
امروز قرار بود همه اعضا بیان از افرادم خواستم همه مارو مرتب کنن
و چند تا گان (تفنگ) بیارن
یکی از افراد: خانوم
یونا:بله
یکی از افراد:همه چی آمادس ولی ی مشکلی داریم
یونا:چی شده؟
همون یارو:اممممم چجوری بگم راستش اون لپ تاپی ک توش آهنگ جدیدتونو ضبط کردین شیکوندم
یونا: ای خدااا. اشکال نداره میتوانم اطلاعاشو جا به میکنم
برو سریع همه جارو مرتب کن
همون یارو: چشم
دینگ دینگ ( زنگ درع😐)
یونا:عهه اومدن
همه باهم:سلاممم
یونا:سلام خوش اومدین
یونگی:بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب اینجا تخت خواب داره؟
یونا:هعیییی میدونی ک قرار نیس بخوابی؟
یونگی: نههههه
یونا:خب بریم تو اتاق (اتاق تیراندازی😐 منحرفا)
یونا ویو
ی دفعه دیدم کوک بیهوش شد
ههه
کو.ک کوک کوک بلند شووو
نهههه(با گریه)
دک. دکتر بگید بیاد (با عربده)
کوک:پخخ(چیه؟انتظار نداشتی؟)
یونا :کوک تو حالت خوبه؟(با گریه شدید تر)
کوک:اره بابا گریه نکن شوخی کردم
یونا: عوضییی (عمته یونا:عه بورام از تو بعید بود)
فکر نمیکردم انقد پست باشی ریدم تو خودم
کوک…..
آنچه خواهید دید
خیلی خوب بلدیا یونگی اوپا
کوکی میخوایم چیزی بهت بگم
م…ن دو/ست دارم
کوک…
۲.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.