شات 18
رسیدم اونجا ماشین رو پارک کردم و رفتم شرکت که ا/ت رو توی رستوران دیدم داشت با اون پسره میخندید احساس میکردم دود از سرم خارج میشه رفتم جلوتر و سلام کشیده ای دادم که حواسشون یه من جلب شد ا/ت نگام کرد ولی بازم سرش رو برگردوند این سردی هاش اذیتم میکرد لي جونگي اووو ببین می اینجاست چطوری کیم تهیونگ خوبم ممنون تو چطوری به نظر خوب میای با ا/ت
جونگي آره راستش ما اومدیم غذا بخوریم چون فیلمبرداری تموم شده
ا/ت آره درسته و این اصلا به تو مربوط نمیشه که ما چیکار میکنیم
تهیونگ واقعا فک کنم یادت رفته من.....
کیم تهیونگ تو توی گذشته توی زندگیم بودی اما الان نیستی پس روی مخم راه نرو بعد بلند شدم و گفتم ممنونم جونگي خیلی غذای خوبی بود هرچند آخر خوبی نداشت
بعد هم رفتم پشت کمپانی تا سوار ماشینم بشم یهو یکی دستم رو گرفت و با سرعت گذاشت داخل ماشین بعد هم صدای قفل در اومد تهیونگ بود چون شیشه های ماشینش دودی بود چیزی دیده نمیشد
تهیونگ ا/ت ما باید حرف بزنیم
ا/ت اما من مایل نیستم تا با کسی که نمیشناسمش حرف بزنم در رو بازکن
تهیونگ ا/ت خواهش ميکنم من رو ببخش من تازه فهمیدم که بدون تو میتونم توی این دوسال خیلی عذاب وجدان داشتم درسته من خیلی بهت بدی کردم اما من هنوز هم همونقدر عاشقتم
ا/ت بهش نزدیک شدم و چسبوندمش صندلی آروم دستم رو روی پهلوش گذاشتم و اجازه دادم که نفس های داغم به صورتش بخوره پس عاشقمی.......
خماری
جونگي آره راستش ما اومدیم غذا بخوریم چون فیلمبرداری تموم شده
ا/ت آره درسته و این اصلا به تو مربوط نمیشه که ما چیکار میکنیم
تهیونگ واقعا فک کنم یادت رفته من.....
کیم تهیونگ تو توی گذشته توی زندگیم بودی اما الان نیستی پس روی مخم راه نرو بعد بلند شدم و گفتم ممنونم جونگي خیلی غذای خوبی بود هرچند آخر خوبی نداشت
بعد هم رفتم پشت کمپانی تا سوار ماشینم بشم یهو یکی دستم رو گرفت و با سرعت گذاشت داخل ماشین بعد هم صدای قفل در اومد تهیونگ بود چون شیشه های ماشینش دودی بود چیزی دیده نمیشد
تهیونگ ا/ت ما باید حرف بزنیم
ا/ت اما من مایل نیستم تا با کسی که نمیشناسمش حرف بزنم در رو بازکن
تهیونگ ا/ت خواهش ميکنم من رو ببخش من تازه فهمیدم که بدون تو میتونم توی این دوسال خیلی عذاب وجدان داشتم درسته من خیلی بهت بدی کردم اما من هنوز هم همونقدر عاشقتم
ا/ت بهش نزدیک شدم و چسبوندمش صندلی آروم دستم رو روی پهلوش گذاشتم و اجازه دادم که نفس های داغم به صورتش بخوره پس عاشقمی.......
خماری
۱۰۰.۳k
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.