*پارت 7* {فیک}
*پارت 7* {فیک}
ا/ت:باورم نمیشه تهیونگ قبول کرد بریم. رفتم تو اتاق تا اماده شم. لباسمو انتخاب کردم، گذاشتم رو تخت و رفتم دوش گرفتم...
تهیونگ:از اتاق کار اومدم بیرون رفتم پیش اجوما امروز همتون مرخصین به بقیه هم بگو لطفا.
اجوما:باش پسرم.
تهیونگ:مرسی.
رفتم تو اتاق دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم رفتم پایین .
ا/ت:اومدم بیرون از حموم لباسمو پوشیدم کرممو زدم یه رژ کم رنگ زدم رفتم پایین.
بریم( ذوق)
تهیونگ:بریم( خنده اروم )رفتیم سوار ماشین شدیم.
*فلش بک به یک ساعت بعد*
تهیونگ:رسیدیم پیاده شو.
ا/ت:باش.
پیاده شدیم دست تهیونگ گرفتم کشیدمش تو.
تهیونگ:ببین به چه روزی افتادیم بزرگ ترین باند مافیا میره شهر بازی.
ا/ت:عه انقدر غر نزن بابا سرم رفت یه روز دیگه توهم.
تهیونگ:ایش باشه بابا.
ا/ت:تهیونگ تهیونگ بیا بریم سوار ترن هوایی شیم (ذوق )راه بیا دیگه
تهیونگ:دارم میام.
ا/ت:خیلی حال میده.
*فلش بک بعده پیاده شدن از ترن هوایی*
ا/ت:وای خیلی حال داد.
تهیونگ:وای حالم بد شد این چی بود دیگه.
ا/ت:از دست تو. بیا بریم بقیه وسایلم سوار شیم.
تهیونگ:باش.
فلش بک شب ساعت 21:30
تهیونگ:تقریبا همه ی وسایلو سوار شده بودیم وقتش بود بهش اعتراف کنم.
ا/ت:تهیونگ بیا بریم سوار چرخ و فلک شیم.
تهیونگ:باش.از قبل هماهنگ کرده بودم وقتی سوار چرخ و فلک شدیم نگهش دارن. تا بهش اعتراف کنم.
ا/ت:امروز تهیونگ منو خلی خوشحال کرد منو اورد شهر بازی. نمیدونم ولی حس میکنم وقتی باهاشم خیلی خوشحالم. یه حس عجیبی دارم بهش.
نوبت ما شد. تهیونگ بیا.
تهیونگ:اومدم.
ا/ت خواستم یه چیزی بهت بگم.
ا/ت:هوم بگو.
تهیونگ:خواستم بگم م... من فک کنم ع...عاشقت شدم.
ا/ت:ها( تعجب )
تهیونگ:من عاشقت شدم.
ا/ت:خ... خب منم یه حسی بهت دارم خس میکنم وقتی با توهم خیلی خوشحالم منم ع... عاشق...
نزاشت کلمه اخر و بگم که یهو لبشو گذاشت رو لبم اولش تعجب کردم ولی بعد منم یا هاش همراهی کردم تا اینکه جفتمون نفس کم اوردیم.
تهیونگ:حاضری دوست دختر من شی؟.
ا/ت:اره اره ههههه( خنده)
تهیونگ:( خنده) دوست دختره خوشگلم.
ا/ت:از چرخ و فلک پیاده شدیم دستشو گرفتم اونم دستمو گرفت.
تهیونگ
تهیونگ:جون عشقم.
ا/ت:عشقم من خوابم میاد.
تهیونگ:باش پس بیا بریم خونه.
سوار ماشین شدیم. ا/ت رسیدیم ا/ت
رسیدیم خونه بیدار شو.
ا/ت:ها
تهیونگ:رسیدیم.
ا/ت:اهان باشه
تهیونگ:ا/ت
ا/ت:بله
تهیونگ:میشه پیش من بخوابی امروز.
ا/ت:نه الان خیلی زوده
تهیونگ:لطفا( کیوت)
ا/ت:باش بابا فقط قیافتو این جوری نکن( خنده)
تهیونگ:باش( خنده)
ا/ت:رفتم اتاقم لباسمو عوض کردم دیدم تهیونگ تازه داره عوض میکنه. پیرنشو دراورد.
یهو برگشتم.
تهیونگ:چی شد عشقم
ا/ت:هیچی پیرنتو دراوردی برگشتم.
ا/ت:باورم نمیشه تهیونگ قبول کرد بریم. رفتم تو اتاق تا اماده شم. لباسمو انتخاب کردم، گذاشتم رو تخت و رفتم دوش گرفتم...
تهیونگ:از اتاق کار اومدم بیرون رفتم پیش اجوما امروز همتون مرخصین به بقیه هم بگو لطفا.
اجوما:باش پسرم.
تهیونگ:مرسی.
رفتم تو اتاق دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباسمو پوشیدم رفتم پایین .
ا/ت:اومدم بیرون از حموم لباسمو پوشیدم کرممو زدم یه رژ کم رنگ زدم رفتم پایین.
بریم( ذوق)
تهیونگ:بریم( خنده اروم )رفتیم سوار ماشین شدیم.
*فلش بک به یک ساعت بعد*
تهیونگ:رسیدیم پیاده شو.
ا/ت:باش.
پیاده شدیم دست تهیونگ گرفتم کشیدمش تو.
تهیونگ:ببین به چه روزی افتادیم بزرگ ترین باند مافیا میره شهر بازی.
ا/ت:عه انقدر غر نزن بابا سرم رفت یه روز دیگه توهم.
تهیونگ:ایش باشه بابا.
ا/ت:تهیونگ تهیونگ بیا بریم سوار ترن هوایی شیم (ذوق )راه بیا دیگه
تهیونگ:دارم میام.
ا/ت:خیلی حال میده.
*فلش بک بعده پیاده شدن از ترن هوایی*
ا/ت:وای خیلی حال داد.
تهیونگ:وای حالم بد شد این چی بود دیگه.
ا/ت:از دست تو. بیا بریم بقیه وسایلم سوار شیم.
تهیونگ:باش.
فلش بک شب ساعت 21:30
تهیونگ:تقریبا همه ی وسایلو سوار شده بودیم وقتش بود بهش اعتراف کنم.
ا/ت:تهیونگ بیا بریم سوار چرخ و فلک شیم.
تهیونگ:باش.از قبل هماهنگ کرده بودم وقتی سوار چرخ و فلک شدیم نگهش دارن. تا بهش اعتراف کنم.
ا/ت:امروز تهیونگ منو خلی خوشحال کرد منو اورد شهر بازی. نمیدونم ولی حس میکنم وقتی باهاشم خیلی خوشحالم. یه حس عجیبی دارم بهش.
نوبت ما شد. تهیونگ بیا.
تهیونگ:اومدم.
ا/ت خواستم یه چیزی بهت بگم.
ا/ت:هوم بگو.
تهیونگ:خواستم بگم م... من فک کنم ع...عاشقت شدم.
ا/ت:ها( تعجب )
تهیونگ:من عاشقت شدم.
ا/ت:خ... خب منم یه حسی بهت دارم خس میکنم وقتی با توهم خیلی خوشحالم منم ع... عاشق...
نزاشت کلمه اخر و بگم که یهو لبشو گذاشت رو لبم اولش تعجب کردم ولی بعد منم یا هاش همراهی کردم تا اینکه جفتمون نفس کم اوردیم.
تهیونگ:حاضری دوست دختر من شی؟.
ا/ت:اره اره ههههه( خنده)
تهیونگ:( خنده) دوست دختره خوشگلم.
ا/ت:از چرخ و فلک پیاده شدیم دستشو گرفتم اونم دستمو گرفت.
تهیونگ
تهیونگ:جون عشقم.
ا/ت:عشقم من خوابم میاد.
تهیونگ:باش پس بیا بریم خونه.
سوار ماشین شدیم. ا/ت رسیدیم ا/ت
رسیدیم خونه بیدار شو.
ا/ت:ها
تهیونگ:رسیدیم.
ا/ت:اهان باشه
تهیونگ:ا/ت
ا/ت:بله
تهیونگ:میشه پیش من بخوابی امروز.
ا/ت:نه الان خیلی زوده
تهیونگ:لطفا( کیوت)
ا/ت:باش بابا فقط قیافتو این جوری نکن( خنده)
تهیونگ:باش( خنده)
ا/ت:رفتم اتاقم لباسمو عوض کردم دیدم تهیونگ تازه داره عوض میکنه. پیرنشو دراورد.
یهو برگشتم.
تهیونگ:چی شد عشقم
ا/ت:هیچی پیرنتو دراوردی برگشتم.
۹.۷k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.