فیک گمشده p⁵
فیک گمشده p⁵
چان.
همه مون رفتیم سمت اتاق من اروم گوشه در رو باز کردیم پشتش به ما بود و رو تخت نشسته بود لیکس: من میخوام ببینم منم میخوام با فشاری که لیکس آورد رومون نتونستیم تعادلمون رو حفظ کنیم و پرت شدیم داخل اتاق برگشت و با حالت تعجب بهمون نگا کرد خودمون رو جمع و جور کردیم یونهو: ببخشید صدام اذیتتون کرد لیکس: چی داری میگی هیونگ خیلی فوق العاده بود یونهو: هیونگ؟ لیکس: اره دیگه
هان.
یه ماه میشد که یونهو هیونگ با ما زندگی میکرد...روزی نشده بود با لینو بحث نکرده باشه حتی سر موضوع های کوچیکم بحث میکردن...امروز بحثشون بدتر از همیشه بود و یونهو هیونگ از خونه زد بیرون چان: لینو میشه بس کنی؟ لینو: تو چرا همیشه طرف اونو میگیری نکنه عاشقش شدی؟ چان: چی...چی داری میگی؟ لینو: از من یکی که نمیتونی پنهون کنی... چان: این حرفای مسخره چیه میگی هان: بسههه چتون شما دو تا؟عوض اینکه نگران هیونگ باشین دارین دعوا میکنین؟ هوففف تلفنشم جواب نمیده
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
چان.
همه مون رفتیم سمت اتاق من اروم گوشه در رو باز کردیم پشتش به ما بود و رو تخت نشسته بود لیکس: من میخوام ببینم منم میخوام با فشاری که لیکس آورد رومون نتونستیم تعادلمون رو حفظ کنیم و پرت شدیم داخل اتاق برگشت و با حالت تعجب بهمون نگا کرد خودمون رو جمع و جور کردیم یونهو: ببخشید صدام اذیتتون کرد لیکس: چی داری میگی هیونگ خیلی فوق العاده بود یونهو: هیونگ؟ لیکس: اره دیگه
هان.
یه ماه میشد که یونهو هیونگ با ما زندگی میکرد...روزی نشده بود با لینو بحث نکرده باشه حتی سر موضوع های کوچیکم بحث میکردن...امروز بحثشون بدتر از همیشه بود و یونهو هیونگ از خونه زد بیرون چان: لینو میشه بس کنی؟ لینو: تو چرا همیشه طرف اونو میگیری نکنه عاشقش شدی؟ چان: چی...چی داری میگی؟ لینو: از من یکی که نمیتونی پنهون کنی... چان: این حرفای مسخره چیه میگی هان: بسههه چتون شما دو تا؟عوض اینکه نگران هیونگ باشین دارین دعوا میکنین؟ هوففف تلفنشم جواب نمیده
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
۱.۶k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.