part: 42
چن تا عکس رو میز پرت کرد
®اینا چین(عصبی)
خیلی ریلکس گفتم
_عکس
®اینو که منم میدونم
من ی عکس برداشتم کوکم یکی برداشت نگاهی به عکسا کردیم و بعد نگاهی بهم کردیم
کوک: اینارو چطور گرفتن
کفری شده بود با دوتا دستاش زد رو میز و با داد گف
®اینو از شماها باید بپرسن چرا همو بغل کردین چرا انقد تو این عکسا بهم نزدیکین
عکس تو دستمو رو میز گذاشتم و گفتم
_فک کنم بین دوتا دوست این چیزا عادی باشه
کوک: ارع راس میگه
®اخه شماها که میدونین شیپ هانکوک اینقد زیاده چرا تو کمپانی جلو چشم اینهمه ادم یا تو جشنواره ها و مراسمات انقد بهم نزدیک میشین(داد)
هانا: اون فقط ی فرند شیپه و چیز خاصی نیس
®ولی با این عکسا فک میکنین اسونه که بتونین از شر این شایعات خلاص شین
کوک:میتونین یه بیانیه منتشر کنین و خبرشو تکذیب کنین
هانا: ارع فقط باید خبرشو تکذیب کنین دیگع بعدش چیزی نمیشه
®اون کارو که میکنیم فقط باید دیگه تا ی مدت از هم دورباشین
کوک: ینی میخواین بخاطر ی شایعه ما دوستیمونو بهم بزنیم (داد)
اولین بار بود اینجوری عصبی میدیدمش
®مجبورین باید مث دوتا غریبه باهم رفتار کنین خیلی سرد و بی تفاوت
حرصم گرفته بود اخه چرا ما باید بخاطر ی شایعه ی ساده دوستیمونو بهم بزنیم و مث غریبه ها بشیم
داد زدمو گفتم
_مگه بچه بازیه
®اگه نمیخواین این خبر به ضرر گروه هاتون تموم بشه فقط به حرفم گوش بدید
کوک: فک نکنم این شایعه به گروه هامون ربطی داشته باشه
®شما مکنه بزرگترین گرل گروپ و بوی بند های جهانین این ممکنه به ضرر گروه هاتون باشه فقط به حرفم گوش بدین یادتون که نرفته من کیم
این حرفش کافی بود تا تمام وجودمو عصبانیت و نفرت پر کنه •یادتون رفته من کیم•
با حرص داشتیم سمت در میرفتیم همینکه دستمو رو دستگیره در گذاشتم گف
®یادتون نره سرد، بی تفاوت باشین باهم این اخرین هشدارمه
درو بازکردمو درو محکم کوبوندم بهم
دود از کلم بلندمیشد حرصمو سر چی خالی کنم ینی چی دوستیمونو بهم بزنیم ما هر دقیقه که وقت اضافه میاووردیم پیش هم بودیم بعد الان داره میگ جوری رفتار کنین که انگار همو نمیشناسین
®اینا چین(عصبی)
خیلی ریلکس گفتم
_عکس
®اینو که منم میدونم
من ی عکس برداشتم کوکم یکی برداشت نگاهی به عکسا کردیم و بعد نگاهی بهم کردیم
کوک: اینارو چطور گرفتن
کفری شده بود با دوتا دستاش زد رو میز و با داد گف
®اینو از شماها باید بپرسن چرا همو بغل کردین چرا انقد تو این عکسا بهم نزدیکین
عکس تو دستمو رو میز گذاشتم و گفتم
_فک کنم بین دوتا دوست این چیزا عادی باشه
کوک: ارع راس میگه
®اخه شماها که میدونین شیپ هانکوک اینقد زیاده چرا تو کمپانی جلو چشم اینهمه ادم یا تو جشنواره ها و مراسمات انقد بهم نزدیک میشین(داد)
هانا: اون فقط ی فرند شیپه و چیز خاصی نیس
®ولی با این عکسا فک میکنین اسونه که بتونین از شر این شایعات خلاص شین
کوک:میتونین یه بیانیه منتشر کنین و خبرشو تکذیب کنین
هانا: ارع فقط باید خبرشو تکذیب کنین دیگع بعدش چیزی نمیشه
®اون کارو که میکنیم فقط باید دیگه تا ی مدت از هم دورباشین
کوک: ینی میخواین بخاطر ی شایعه ما دوستیمونو بهم بزنیم (داد)
اولین بار بود اینجوری عصبی میدیدمش
®مجبورین باید مث دوتا غریبه باهم رفتار کنین خیلی سرد و بی تفاوت
حرصم گرفته بود اخه چرا ما باید بخاطر ی شایعه ی ساده دوستیمونو بهم بزنیم و مث غریبه ها بشیم
داد زدمو گفتم
_مگه بچه بازیه
®اگه نمیخواین این خبر به ضرر گروه هاتون تموم بشه فقط به حرفم گوش بدید
کوک: فک نکنم این شایعه به گروه هامون ربطی داشته باشه
®شما مکنه بزرگترین گرل گروپ و بوی بند های جهانین این ممکنه به ضرر گروه هاتون باشه فقط به حرفم گوش بدین یادتون که نرفته من کیم
این حرفش کافی بود تا تمام وجودمو عصبانیت و نفرت پر کنه •یادتون رفته من کیم•
با حرص داشتیم سمت در میرفتیم همینکه دستمو رو دستگیره در گذاشتم گف
®یادتون نره سرد، بی تفاوت باشین باهم این اخرین هشدارمه
درو بازکردمو درو محکم کوبوندم بهم
دود از کلم بلندمیشد حرصمو سر چی خالی کنم ینی چی دوستیمونو بهم بزنیم ما هر دقیقه که وقت اضافه میاووردیم پیش هم بودیم بعد الان داره میگ جوری رفتار کنین که انگار همو نمیشناسین
۱۱.۶k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.