مافیا لیک کنید
از زبان ات تو ماشین بودیم که خوابم بردخونش خیلی دور بود انگار از سه ساعتم بیشتر بود
از زبان یونگی وای خدا چقدر کیوته روی پاهام خوابیده وایییی رسیم خونه ولی دلم نمیومد پس براید استال براش کردم گذاشتمش روی تختم به اجوما گفتم تو قهوه ات تحریک کننده بزاره صبح شد ات اجوما رفت ات بیدار کرد ات اومد پایین وایی صورتشو چقدر پف کرده (یونگی داره سعی میکرد نخنده)
از زبان ات وای خدا نگاش کن انگار تازه از خواب بیدار شده نه ات نخند نخد نخند الان وقته خنده نیست جولوی بزرگ ترین مافیا ایستادی اگه ممکنه بد جور تنبیه بشی پس آروم باش
ات:صبح بخیر اقای مین یونگی
یونگی؛لازم نیست رسمی صدام کنی بهم بگو یونگی
ات:باشه یونگی
یونگی :بیا صبونه بخور
ات:باشه ولی من به قهوه حساسیت دارم
یونگی:تو دلش میدونستم حتما میگه قهوه نمیخورم پس به اجوما گفتم توی آب پرتغالش هم تحریک کننده بزاره یو هاهاهاااهاها
از زبان یونگی وای خدا چقدر کیوته روی پاهام خوابیده وایییی رسیم خونه ولی دلم نمیومد پس براید استال براش کردم گذاشتمش روی تختم به اجوما گفتم تو قهوه ات تحریک کننده بزاره صبح شد ات اجوما رفت ات بیدار کرد ات اومد پایین وایی صورتشو چقدر پف کرده (یونگی داره سعی میکرد نخنده)
از زبان ات وای خدا نگاش کن انگار تازه از خواب بیدار شده نه ات نخند نخد نخند الان وقته خنده نیست جولوی بزرگ ترین مافیا ایستادی اگه ممکنه بد جور تنبیه بشی پس آروم باش
ات:صبح بخیر اقای مین یونگی
یونگی؛لازم نیست رسمی صدام کنی بهم بگو یونگی
ات:باشه یونگی
یونگی :بیا صبونه بخور
ات:باشه ولی من به قهوه حساسیت دارم
یونگی:تو دلش میدونستم حتما میگه قهوه نمیخورم پس به اجوما گفتم توی آب پرتغالش هم تحریک کننده بزاره یو هاهاهاااهاها
۱.۷k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.