وقتی ازش ضربه خوردی ادامه پارت ❦𝟏𝟔❦
یونگی=چیکار میکنی ؟
لورا=بغلت میکنم
یونگی=تمومش کن
ازم جدا شد و گفت
لورا=ببخشید فکر نمیکردم ناراحت بشی
یونگی=ناراحت نشدم ولی از زمان مرگ مادرم کسی رو بغل نکردم
لورا=اوه ،متاسفم اینو میشنوم
یونگی=مال خیلی وقت پیشه ،دوست ندارم در موردش حرف بزنم .
لورا=باشه منم در موردش حرف نمیزنم .
گوشیمو از رو میز برداشت و شمارشو زد و گفت
لورا=این شماره ی منه خواستی حرف بزنی بهم زنگ بزن
یونگی=باشه
کوک
تو سکوت داشتم رانندگی میکردم ،دستمو بردم طرف ا.ت تا موهاشو بزنم کنار که دستمو پس زد و اخم کرد .
کوک=من واقعا متاسفم که ناراحتت کردم فقط نمیتونستم
ا.ت=نمیتونستی چی ؟
خواستم جواب بدم که گوشیم زنگ خورد
کوک=الو ؟
امی=سلام منم امی ،شمارمو ذخیره نکردی ؟
کوک=نه یادم رفت ،بله ؟ کار داشتی ؟
امی=آره ،دستت خوبه ؟ ببخشید تقصیر من بود
کوک=مهم نیست ،کارت همین بود ؟
امی=نه میشه امشب همو ببینیم ؟
کوک=همین الان پیش هم بودیم که
امی=میخوام یه چیزی بهت بگم
کوک=نه بمونه برای بعد ، الان پیش ا\تم
امی=ولی من میخوام درمورد خودم صحبت کنم ،حالم خوب نیست
کوک=امی من واقعا متاسفم ولی نمیشه ،تا فردا صبر کن امروز باید پیش ا.ت بمونم
امی=من ..........
امی=من ،هیچی ولش کن خدافظ
کوک=خدافظ . ا.ت ؟ ا.تت ؟
ا.ت=هاااا
کوک=ببخشید باشه ؟ ببخشید ،من معذرت میخوام ،تروخدا آشتی کن باهام .
ا.ت=اوفففف ،باشه
کوک=آشتی ؟
ا.ت=باشه آشتی
دستم رو بردم که دوباره دستش رو کشید
ا.ت=رسیدیم من میرم خونه خدافظ .
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمتش و بغلش کردم .
کوک=چرا وقتی ناراحتی میریزی تو خودت ؟ هوم ؟
ا.ت=چون برای هیچکس مهم نیستم
کوک=ولی برای من مهمی ،تو زندگی منی
ا.ت=کوک ؟
کوک=جانم ؟
ا.ت=دوست دارم
کوک=منم همینطور
ا.ت
خداحافظی کردیم و من رفتم داخل ،یکم غذا خوردم و نشستم تا جزوه هامو مرتب کنم .
( فردا صبح)
با کوک رفتیم دانشگاه و نشستیم سر میزمون
امی هم اومد و نشست کنار کوک که من از حرکتش خوشم نیومد و بلند شدم و رفتم نشستم کنار یونگی و لورا .
یونگی=خوبی ا.ت ؟
ا.ت=راستش زیاد خوب نیستم
کوک=ا.ت میخوای بریم بشینیم میز جلویی ؟
ا.ت=نه ،خوبه
کوک=پاشو ببینم
کوک دستمو گرفت و کشید سمت میز جلویی یونگی و لورا .
کوک=باز حساس شدی ؟
ا.ت=دست خودم نیست
کوک=لورا و یونگی خیلی صمیمی شدن مگه نه ؟
ا.ت=آره بهم میان
استاد=سلام بچه ها
دانشجوها=سلام استاد
استاد=خب بریم سراغ حاضر غایب ،پارک ا.ت و پارک امی و مین یونگی و جئون جونگ کوک و کیم لورا
ا.ت و بقیه =حاضر
استاد=لی ..........
استاد=همه هستن خب بریم سراغ درس ... صفحه ۱۲۷
....................
لورا=بغلت میکنم
یونگی=تمومش کن
ازم جدا شد و گفت
لورا=ببخشید فکر نمیکردم ناراحت بشی
یونگی=ناراحت نشدم ولی از زمان مرگ مادرم کسی رو بغل نکردم
لورا=اوه ،متاسفم اینو میشنوم
یونگی=مال خیلی وقت پیشه ،دوست ندارم در موردش حرف بزنم .
لورا=باشه منم در موردش حرف نمیزنم .
گوشیمو از رو میز برداشت و شمارشو زد و گفت
لورا=این شماره ی منه خواستی حرف بزنی بهم زنگ بزن
یونگی=باشه
کوک
تو سکوت داشتم رانندگی میکردم ،دستمو بردم طرف ا.ت تا موهاشو بزنم کنار که دستمو پس زد و اخم کرد .
کوک=من واقعا متاسفم که ناراحتت کردم فقط نمیتونستم
ا.ت=نمیتونستی چی ؟
خواستم جواب بدم که گوشیم زنگ خورد
کوک=الو ؟
امی=سلام منم امی ،شمارمو ذخیره نکردی ؟
کوک=نه یادم رفت ،بله ؟ کار داشتی ؟
امی=آره ،دستت خوبه ؟ ببخشید تقصیر من بود
کوک=مهم نیست ،کارت همین بود ؟
امی=نه میشه امشب همو ببینیم ؟
کوک=همین الان پیش هم بودیم که
امی=میخوام یه چیزی بهت بگم
کوک=نه بمونه برای بعد ، الان پیش ا\تم
امی=ولی من میخوام درمورد خودم صحبت کنم ،حالم خوب نیست
کوک=امی من واقعا متاسفم ولی نمیشه ،تا فردا صبر کن امروز باید پیش ا.ت بمونم
امی=من ..........
امی=من ،هیچی ولش کن خدافظ
کوک=خدافظ . ا.ت ؟ ا.تت ؟
ا.ت=هاااا
کوک=ببخشید باشه ؟ ببخشید ،من معذرت میخوام ،تروخدا آشتی کن باهام .
ا.ت=اوفففف ،باشه
کوک=آشتی ؟
ا.ت=باشه آشتی
دستم رو بردم که دوباره دستش رو کشید
ا.ت=رسیدیم من میرم خونه خدافظ .
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمتش و بغلش کردم .
کوک=چرا وقتی ناراحتی میریزی تو خودت ؟ هوم ؟
ا.ت=چون برای هیچکس مهم نیستم
کوک=ولی برای من مهمی ،تو زندگی منی
ا.ت=کوک ؟
کوک=جانم ؟
ا.ت=دوست دارم
کوک=منم همینطور
ا.ت
خداحافظی کردیم و من رفتم داخل ،یکم غذا خوردم و نشستم تا جزوه هامو مرتب کنم .
( فردا صبح)
با کوک رفتیم دانشگاه و نشستیم سر میزمون
امی هم اومد و نشست کنار کوک که من از حرکتش خوشم نیومد و بلند شدم و رفتم نشستم کنار یونگی و لورا .
یونگی=خوبی ا.ت ؟
ا.ت=راستش زیاد خوب نیستم
کوک=ا.ت میخوای بریم بشینیم میز جلویی ؟
ا.ت=نه ،خوبه
کوک=پاشو ببینم
کوک دستمو گرفت و کشید سمت میز جلویی یونگی و لورا .
کوک=باز حساس شدی ؟
ا.ت=دست خودم نیست
کوک=لورا و یونگی خیلی صمیمی شدن مگه نه ؟
ا.ت=آره بهم میان
استاد=سلام بچه ها
دانشجوها=سلام استاد
استاد=خب بریم سراغ حاضر غایب ،پارک ا.ت و پارک امی و مین یونگی و جئون جونگ کوک و کیم لورا
ا.ت و بقیه =حاضر
استاد=لی ..........
استاد=همه هستن خب بریم سراغ درس ... صفحه ۱۲۷
....................
۷۰.۴k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.