سناریو استری کیدز(درخواستی)
سناریو استری کیدز(درخواستی)
وقتی روت غیرتی میشن
چان:شام خونه پدربزرگت دعوت بودین و پسر دایت خیلی بهت می چسبید این موضوع حرص چانو در میورد وقتی که همینجوری مشغول حرف زدن باهات بود چان دیگه طاقت نمیاره میاد کنارت میشینه تورو محکم تو بغل خودش میکشه
چان:میشه بپرسم کی بهت اجازه داده که انقدر بهش نزدیک شدی
----------------------------------------------------
چانگبین: تولد دوست دوران دبیرستانت بود دوتایی باهام رفته بودین اونجا و خب قبل مهمونی به خاطر لباست باهم بحث کردین و خب تو برای اینکه حرصشو در بیاری به دوست،پسرت که تولدش بود خیلی نزدیک شده بودی و خب این باعث شده بود چانگبین خیلی از کوره در بره وقتی که دوست،پسرت دیگه خیلی بهت نزدیک شده بود از کوره در رفت اومد پسره رو به عقب حل داد کمرتو گرفت به خودش چسبوند گفت
ایشون صاحب داره پس حد خودتو بدون
در گوشت میگه:فقط صبر کن تا برسیم خونه
وقتی روت غیرتی میشن
چان:شام خونه پدربزرگت دعوت بودین و پسر دایت خیلی بهت می چسبید این موضوع حرص چانو در میورد وقتی که همینجوری مشغول حرف زدن باهات بود چان دیگه طاقت نمیاره میاد کنارت میشینه تورو محکم تو بغل خودش میکشه
چان:میشه بپرسم کی بهت اجازه داده که انقدر بهش نزدیک شدی
----------------------------------------------------
چانگبین: تولد دوست دوران دبیرستانت بود دوتایی باهام رفته بودین اونجا و خب قبل مهمونی به خاطر لباست باهم بحث کردین و خب تو برای اینکه حرصشو در بیاری به دوست،پسرت که تولدش بود خیلی نزدیک شده بودی و خب این باعث شده بود چانگبین خیلی از کوره در بره وقتی که دوست،پسرت دیگه خیلی بهت نزدیک شده بود از کوره در رفت اومد پسره رو به عقب حل داد کمرتو گرفت به خودش چسبوند گفت
ایشون صاحب داره پس حد خودتو بدون
در گوشت میگه:فقط صبر کن تا برسیم خونه
۱۴.۱k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.