وانشات کوکی پارت ۱۴
دستمو رو دست جونگ کوک گذاشتمو از یقه بیون یانگ ازادش
کردم...
+جونگ کوک شی!
خطاب به بیون یانگ گفتچه
غلطی داری میکنی؟
با سیلی محکمی که نمیدونم شجاعتشو از کجا پیدا کرده بودم زدمفکر
نمیکنم برا بوسیدن دوست دخترم باید ازت اجازه بگیرم...
تو گوشش!
بیون یانگ خشکش زده بود
جیمین یهو اومد تو ...جونگ کوک دستمو گرفتو بیرون بردم پشت
بهم ایستاده بود...
+مرسی که زوداومدی
جوری داد زد که شونه هام لرزید... برگشت طرفماحمق!
+چته؟
-واس چی هیچکاری نمیکردی؟
+م...محکم.....محکم دستامو...دستامو گرفته بود
نمیتونستم
ادامه داره......
کردم...
+جونگ کوک شی!
خطاب به بیون یانگ گفتچه
غلطی داری میکنی؟
با سیلی محکمی که نمیدونم شجاعتشو از کجا پیدا کرده بودم زدمفکر
نمیکنم برا بوسیدن دوست دخترم باید ازت اجازه بگیرم...
تو گوشش!
بیون یانگ خشکش زده بود
جیمین یهو اومد تو ...جونگ کوک دستمو گرفتو بیرون بردم پشت
بهم ایستاده بود...
+مرسی که زوداومدی
جوری داد زد که شونه هام لرزید... برگشت طرفماحمق!
+چته؟
-واس چی هیچکاری نمیکردی؟
+م...محکم.....محکم دستامو...دستامو گرفته بود
نمیتونستم
ادامه داره......
۷۰.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.