فیک جونگ کوک پارت ۶
+نمیخواد کمک کنی برو استراحت کن
_نه خوبم
+خوب پس برو لباساتو رو عوض کن و حاضر شو
_اکی
نیم ساعت بعد
_ا/ت من حاضرم
+منم الان حاضر میشم
از زبان ا/ت
(ی آرایش متوسط کردم و لباسم خیلی باز نبود که دیدم یکی در اتاقمو زد گفتم بله که جونگ کوک گفت_ میتونم بیام گفتم+ آره بیا
_میگم تو دوستات رو دعوت کردی؟
+ای وای یادم رفت بهت بگم دوستام صبح پیام دادن که میخوان برن بیرون منم گفتم من میخوام ی مهمونی بگیرم اگر میخواید اینجا اوناهم گفتن باشه بازم ببخشید یادم رفت بگم
_نبابا چیزی نیست که فقط برام سوال شد که فقط دوستای منو دعوت کردی یا نه
+آهان
دینگ دینگ (مثلا زنگ در)
_من میرم
+نه بزار من برم آخه دوستام تورو تابه حال ندیدن بعدش فکر میکنن اشتباه اومدن
_اکی هرجور راحتی
رفتم درو باز کردم دیدم پسران گفتم بیان داخل
=سلام
×سلام
*سلام
@سلام
#سلام
÷سلام
+سلام بفرمایید
_سلام هیونگ
(مجدد همه سلام کردن)
رفتم دیدم دوستام پیام دادن که نمیتونن بیان ناراحت شدم ولی به روم نیاوردم
_چی شده؟
+هیچی دوستام گفتن نمیان
_چرا؟
+گفتن کار دارن
_اکی خودت رو ناراحت نکن
+نه ناراحت نیستم
_اکی راستی چقدر میتونی بخوری
+چی
_الکل
+آهان فکر کنم نیم لیتر
_پس امشب خیلی نخور که مست بشی باشه؟
+باشه ولی چرا؟
_بعدا بهت میگم
+باشه
اون شب جونگ کوک خیلی خورد منم ترسیدم آخه ما دوتایی تو ی خونه زندگی میکردیم
یکم با پسرا گفتیم خندیدیم و شام خوردیم و نزدیک ساعت ۱ بود که رفتن من داشتم خونه رو جمع میکردم جونگ کوک رو هم پسرا گذاشتن تو اتاق از بس خورده بود دیگه نمیتونست راه بره
که یهو دیدم ی چیزی از پشتم افتاد روم خیلی ترسیدم بعدش آروم میگفت چرا انقدر مهربون و خوشگل و کیوتی از صداش فهمیدم جونگ کوکه گفتم+اینجا چیکار میکنی من الان چجوری ببرمت تو اتاق؟
_نمیخواد همینجا میخوابم صداش خیلی آروم بود درست نمیشنیدم
+چی اینجا میخوابی یخ میزنی
که گفت_ اگر ی کاری کنی یخ نمیزنم
+چیکار؟
_میشه لطفا بوسم کنی؟
+چی داری میگ!
_آخه من همون روز که داشتی زخمامو پانسمان میکردی ازت خوشم اومد تو خیلی خوبی میدونم دوسم داری فقط خجالت میکشی
+یعنی چی دوست دا
که اومدو لباش و گذاشت رو لبام منم اول مقاومت کردم ولی بعدش نه که دیگه جدا شد ازم و گفت_ میشه ی بار بغلم کنی ؟
با لحن کیوت و خنده داری گفت که دلم نیومد نه بگم و بغلش کردم و گفتم+ منم دوست دارم
صبح
بیدار شدم جونگ کوک و دیدم که داره سرش رو میمیماله گفتم+صبح بخیر _صبح تو هم بخیر +چیشده؟سردرد داری؟ _اره سرم درد میکنه +دارو خوردی؟_اره خوردم+اکی بس الان خوب میشه میشه ی سوال بپرسم؟ _اره بپرس +چرا انقدر تتو داری؟_دوس داشتم از اون طرفم صاحب کارم مجبور میکرد بزنم منم این طرف هارو زدم چطور بدت میاد؟+نه
_ای پاشو بریم صبحونه +کوکی دو دیقه هیچی نگفت بعدش پرید رو تخت و گفت_چی گفتی با لحن اعبی بود واقعا ترسیدم و با لکنت گفتم +ک..کو...ک..کی بعدش لبخند زد و گفت_چرا ترسیدی من که کاریت ندارم
یعنی انقدر ترسناکم؟+ن..نه بغلم کرد و گفت_ کاریت ندارم فقط میخواستم بگم از این بعد اینجوری صدام کن باشه ؟حالا هم پاشو بریم صبحونه خیلی گوشنمه
+خیلی بدی قلبم اومد تو دهنم از همون اول خوب میگفتی اینجوری صدام کن
😂😂😂😂😂_
_نه خوبم
+خوب پس برو لباساتو رو عوض کن و حاضر شو
_اکی
نیم ساعت بعد
_ا/ت من حاضرم
+منم الان حاضر میشم
از زبان ا/ت
(ی آرایش متوسط کردم و لباسم خیلی باز نبود که دیدم یکی در اتاقمو زد گفتم بله که جونگ کوک گفت_ میتونم بیام گفتم+ آره بیا
_میگم تو دوستات رو دعوت کردی؟
+ای وای یادم رفت بهت بگم دوستام صبح پیام دادن که میخوان برن بیرون منم گفتم من میخوام ی مهمونی بگیرم اگر میخواید اینجا اوناهم گفتن باشه بازم ببخشید یادم رفت بگم
_نبابا چیزی نیست که فقط برام سوال شد که فقط دوستای منو دعوت کردی یا نه
+آهان
دینگ دینگ (مثلا زنگ در)
_من میرم
+نه بزار من برم آخه دوستام تورو تابه حال ندیدن بعدش فکر میکنن اشتباه اومدن
_اکی هرجور راحتی
رفتم درو باز کردم دیدم پسران گفتم بیان داخل
=سلام
×سلام
*سلام
@سلام
#سلام
÷سلام
+سلام بفرمایید
_سلام هیونگ
(مجدد همه سلام کردن)
رفتم دیدم دوستام پیام دادن که نمیتونن بیان ناراحت شدم ولی به روم نیاوردم
_چی شده؟
+هیچی دوستام گفتن نمیان
_چرا؟
+گفتن کار دارن
_اکی خودت رو ناراحت نکن
+نه ناراحت نیستم
_اکی راستی چقدر میتونی بخوری
+چی
_الکل
+آهان فکر کنم نیم لیتر
_پس امشب خیلی نخور که مست بشی باشه؟
+باشه ولی چرا؟
_بعدا بهت میگم
+باشه
اون شب جونگ کوک خیلی خورد منم ترسیدم آخه ما دوتایی تو ی خونه زندگی میکردیم
یکم با پسرا گفتیم خندیدیم و شام خوردیم و نزدیک ساعت ۱ بود که رفتن من داشتم خونه رو جمع میکردم جونگ کوک رو هم پسرا گذاشتن تو اتاق از بس خورده بود دیگه نمیتونست راه بره
که یهو دیدم ی چیزی از پشتم افتاد روم خیلی ترسیدم بعدش آروم میگفت چرا انقدر مهربون و خوشگل و کیوتی از صداش فهمیدم جونگ کوکه گفتم+اینجا چیکار میکنی من الان چجوری ببرمت تو اتاق؟
_نمیخواد همینجا میخوابم صداش خیلی آروم بود درست نمیشنیدم
+چی اینجا میخوابی یخ میزنی
که گفت_ اگر ی کاری کنی یخ نمیزنم
+چیکار؟
_میشه لطفا بوسم کنی؟
+چی داری میگ!
_آخه من همون روز که داشتی زخمامو پانسمان میکردی ازت خوشم اومد تو خیلی خوبی میدونم دوسم داری فقط خجالت میکشی
+یعنی چی دوست دا
که اومدو لباش و گذاشت رو لبام منم اول مقاومت کردم ولی بعدش نه که دیگه جدا شد ازم و گفت_ میشه ی بار بغلم کنی ؟
با لحن کیوت و خنده داری گفت که دلم نیومد نه بگم و بغلش کردم و گفتم+ منم دوست دارم
صبح
بیدار شدم جونگ کوک و دیدم که داره سرش رو میمیماله گفتم+صبح بخیر _صبح تو هم بخیر +چیشده؟سردرد داری؟ _اره سرم درد میکنه +دارو خوردی؟_اره خوردم+اکی بس الان خوب میشه میشه ی سوال بپرسم؟ _اره بپرس +چرا انقدر تتو داری؟_دوس داشتم از اون طرفم صاحب کارم مجبور میکرد بزنم منم این طرف هارو زدم چطور بدت میاد؟+نه
_ای پاشو بریم صبحونه +کوکی دو دیقه هیچی نگفت بعدش پرید رو تخت و گفت_چی گفتی با لحن اعبی بود واقعا ترسیدم و با لکنت گفتم +ک..کو...ک..کی بعدش لبخند زد و گفت_چرا ترسیدی من که کاریت ندارم
یعنی انقدر ترسناکم؟+ن..نه بغلم کرد و گفت_ کاریت ندارم فقط میخواستم بگم از این بعد اینجوری صدام کن باشه ؟حالا هم پاشو بریم صبحونه خیلی گوشنمه
+خیلی بدی قلبم اومد تو دهنم از همون اول خوب میگفتی اینجوری صدام کن
😂😂😂😂😂_
۷۰.۲k
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.