زندگی مخفی پارت ۸۶ بخش دوم
یه دفعه صدای داد و بیداد از بیرون اتاق اومد
هانا: اتفاقی افتاده..
یونگی:نمیدونم من میرم بیرون نونا اینجا بمون
سرمو تکون دادم
یونگی رفت بیرون
تا اینکه دلم شور زد و رفتم دنبالش
تا صدای جیمینو شنیدم
جیمین:جین هیونگ نههه تو قول دادی تنهامون نذارییی
تا اینو شنیدم دستمو روی قلبم گذاشتم
این یعنی چی
عشق زندگی من
ماه شبم
دنیام
قلبم
رفته بود
این امکان نداشت
دویدم سمت اتاقی که جین توش بود
همه پرستارا رو زدم کنار
کنار تختی که جین روش خواب بود نشستم
اون پارچه سفید رو از روی صورتش دادم کنار
دستشو گرفتم
هنوز گرم بود
صورتشو قاب گرفتم
این ممکنه آخرین بوسمون باشه
پس فقط انجامش دادم
لبم رو روی لبش گذاشتم
و گریه کردم
اشکام صورت رنگ پریدشو کاملا خیس میکرد
یه دفعه صدای... صدای تپیدن چیزی رو شنیدم
دستمو توی همون حالت گذاشتم روی قلب جین
داشت....داشت میزد ....
سرمو عقب بردم .....
مچ دستشو گرفتم تا ببینم نبضش میزنه یا نه
و وای خدایا شکرتت
جیسو:دکترررر
دکترررر
یه دفعه جین دستمو کشید و منو نزدیک خودش کرد و بوسیدم
چشماشو آروم باز کرد
ازش یکم فاصله گرفتم
شاید فقط ۳ سانت
و آروم لب زد:بالاخره تو برای بوسیدنم پیش قدم شدی
لبخندی روی لبم اومد و داشتم اشک شوق میریختم
تا اینکه دکتر اومد و با دیدن اینکه جین زندس چشماش چهارتا شد
نایون:آخه چطوری
هارام:قدرت عشقه نایون جون
نایون :برو کادر مراقبت های ویژه رو برای آقای کیم آماده کن
هارام:چشم دکتر جون
نایون:هارام جان میخوای جلوی دوستات بزنم توی دهنت
هارام:غلط کردم دکتر
من رفتم
نایون:خب میبینم که اتفاقات توی فیلما و داستانا بعضی وقتا واقعی میشن
جین رو محکم بغل کردم که یه دفعه صدای خفه شدنش اومد:جی..جیسو...و...ولم...کننن
سریع اومدم عقب
جیسو:حالت خوبه
ببخشید جین
ولی خیلی بیشعوریییی
آخه لعنتی الان میدونی حال بچه ها چطوره
وایسا بچه ها
من برم بهشون بگم
جین تک سرفه ای کرد
و دکتر نایون هم ماسک اکسیژن رو برای جین زد
نایون:خانم ...
جیسو:کیم جیسو هستم
نایون:خانم کیم برید و به دوستاتون خبر بدید
..........
ادامه دارد....
هانا: اتفاقی افتاده..
یونگی:نمیدونم من میرم بیرون نونا اینجا بمون
سرمو تکون دادم
یونگی رفت بیرون
تا اینکه دلم شور زد و رفتم دنبالش
تا صدای جیمینو شنیدم
جیمین:جین هیونگ نههه تو قول دادی تنهامون نذارییی
تا اینو شنیدم دستمو روی قلبم گذاشتم
این یعنی چی
عشق زندگی من
ماه شبم
دنیام
قلبم
رفته بود
این امکان نداشت
دویدم سمت اتاقی که جین توش بود
همه پرستارا رو زدم کنار
کنار تختی که جین روش خواب بود نشستم
اون پارچه سفید رو از روی صورتش دادم کنار
دستشو گرفتم
هنوز گرم بود
صورتشو قاب گرفتم
این ممکنه آخرین بوسمون باشه
پس فقط انجامش دادم
لبم رو روی لبش گذاشتم
و گریه کردم
اشکام صورت رنگ پریدشو کاملا خیس میکرد
یه دفعه صدای... صدای تپیدن چیزی رو شنیدم
دستمو توی همون حالت گذاشتم روی قلب جین
داشت....داشت میزد ....
سرمو عقب بردم .....
مچ دستشو گرفتم تا ببینم نبضش میزنه یا نه
و وای خدایا شکرتت
جیسو:دکترررر
دکترررر
یه دفعه جین دستمو کشید و منو نزدیک خودش کرد و بوسیدم
چشماشو آروم باز کرد
ازش یکم فاصله گرفتم
شاید فقط ۳ سانت
و آروم لب زد:بالاخره تو برای بوسیدنم پیش قدم شدی
لبخندی روی لبم اومد و داشتم اشک شوق میریختم
تا اینکه دکتر اومد و با دیدن اینکه جین زندس چشماش چهارتا شد
نایون:آخه چطوری
هارام:قدرت عشقه نایون جون
نایون :برو کادر مراقبت های ویژه رو برای آقای کیم آماده کن
هارام:چشم دکتر جون
نایون:هارام جان میخوای جلوی دوستات بزنم توی دهنت
هارام:غلط کردم دکتر
من رفتم
نایون:خب میبینم که اتفاقات توی فیلما و داستانا بعضی وقتا واقعی میشن
جین رو محکم بغل کردم که یه دفعه صدای خفه شدنش اومد:جی..جیسو...و...ولم...کننن
سریع اومدم عقب
جیسو:حالت خوبه
ببخشید جین
ولی خیلی بیشعوریییی
آخه لعنتی الان میدونی حال بچه ها چطوره
وایسا بچه ها
من برم بهشون بگم
جین تک سرفه ای کرد
و دکتر نایون هم ماسک اکسیژن رو برای جین زد
نایون:خانم ...
جیسو:کیم جیسو هستم
نایون:خانم کیم برید و به دوستاتون خبر بدید
..........
ادامه دارد....
۲.۷k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.