مافیا ی عاشق
مافیا ی عاشق
p17
ته: لیدی میشه دل تنگیمو برداری؟
ا.ت: چطوری؟
ته نزدیک ا.ت شد و لباشو بوسید سه بار پشت سرهم
ا.ت: یعنی واقعا اینطوری حل میشد؟
ته: بله
ویو ا.ت
رسوندم خونه کوک گفت امشب میخواد با ته بره بار من خیلی خواهش کردم تا منم با خودش ببره ولی میگفت خطرناکه شروع کردم به گریه کردن بالاخره با هزار تا شرط اجازه داد بیام بعد از سه ساعت ته با 100تا ون مشکی ۱٠٠ تا بادیگارد اومد در خونه
ته: ا.ت تو چرا اماده شدی؟
ا.ت: منم میاممم(ذوق)
ته در گوش. ا.ت زمزمه کرد
ته: حق نداری از کنارم جم بخوری(بم)
کوک: چی میگید شما دوتا
ا.ت: هه.. هیچی(ترس)
ویو ا.ت
رسیدیم بار
ته 10 تا بادیگارد داد محافظ ا.ت باشن
ته: ا.ت باید جفت خودم باشی
ا.ت: باش(کیوت)
ا.ت چسبید به ته
کوک: ا.ت چرا چسبیدی به ته؟
ته: سردشه
کوک: خب بیا هودی منو بش بده
ته: ولش
کوک: بش
ویو ا.ت
ته منو مث چی چسبونده بود به خودش کوک که مست شده بود ی دختر رو پاهاش نشست و رفتن تو اتاق.....
ته داشت مست میکرد که گفتم
ا.ت: ته میترسم
ته: از چی عشقم تا من پیشتم؟(مست)
ویو ا.ت
فهمیدم ته مسته بیخیال شدم
ته: ا.تتتت(مست)
ا.ت: جانم.؟
ته: بریم(مست)
ا.ت: کجا کوک هنوز نیومده!
ته: اتاق(مست)
ا.ت: نه نه اصننن
ته: چرا(مست بم)
ا.ت: حالم خوب نیس
ویو ا.ت
ی ویسکی ۲٠ درصد خوردم و اولش هیچ اتفاقی نیوفتاد یهو ارامش اومد سمتم
مغزم سبک شده بود کوک و ته رو دوتا میدیدم
که یهو ته اومد نزدیکم و گفت.....
(به دلیل اینکه میگفتن کم مینویسی این دفه زیاد نوشتم اما برای پارت بعدی میخوام شرط بزارم شرط: 200 تایی شیم
(چون حمایتا خیلی کمههه واقعا)
p17
ته: لیدی میشه دل تنگیمو برداری؟
ا.ت: چطوری؟
ته نزدیک ا.ت شد و لباشو بوسید سه بار پشت سرهم
ا.ت: یعنی واقعا اینطوری حل میشد؟
ته: بله
ویو ا.ت
رسوندم خونه کوک گفت امشب میخواد با ته بره بار من خیلی خواهش کردم تا منم با خودش ببره ولی میگفت خطرناکه شروع کردم به گریه کردن بالاخره با هزار تا شرط اجازه داد بیام بعد از سه ساعت ته با 100تا ون مشکی ۱٠٠ تا بادیگارد اومد در خونه
ته: ا.ت تو چرا اماده شدی؟
ا.ت: منم میاممم(ذوق)
ته در گوش. ا.ت زمزمه کرد
ته: حق نداری از کنارم جم بخوری(بم)
کوک: چی میگید شما دوتا
ا.ت: هه.. هیچی(ترس)
ویو ا.ت
رسیدیم بار
ته 10 تا بادیگارد داد محافظ ا.ت باشن
ته: ا.ت باید جفت خودم باشی
ا.ت: باش(کیوت)
ا.ت چسبید به ته
کوک: ا.ت چرا چسبیدی به ته؟
ته: سردشه
کوک: خب بیا هودی منو بش بده
ته: ولش
کوک: بش
ویو ا.ت
ته منو مث چی چسبونده بود به خودش کوک که مست شده بود ی دختر رو پاهاش نشست و رفتن تو اتاق.....
ته داشت مست میکرد که گفتم
ا.ت: ته میترسم
ته: از چی عشقم تا من پیشتم؟(مست)
ویو ا.ت
فهمیدم ته مسته بیخیال شدم
ته: ا.تتتت(مست)
ا.ت: جانم.؟
ته: بریم(مست)
ا.ت: کجا کوک هنوز نیومده!
ته: اتاق(مست)
ا.ت: نه نه اصننن
ته: چرا(مست بم)
ا.ت: حالم خوب نیس
ویو ا.ت
ی ویسکی ۲٠ درصد خوردم و اولش هیچ اتفاقی نیوفتاد یهو ارامش اومد سمتم
مغزم سبک شده بود کوک و ته رو دوتا میدیدم
که یهو ته اومد نزدیکم و گفت.....
(به دلیل اینکه میگفتن کم مینویسی این دفه زیاد نوشتم اما برای پارت بعدی میخوام شرط بزارم شرط: 200 تایی شیم
(چون حمایتا خیلی کمههه واقعا)
۵.۷k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.