لب های تو لب نیست عذابــی ست الهــی
لب های تو لب نیست عذابــی ست الهــی
باید که عذابی بچشم گاه به گاهی
در لحــظه دیدار تو گفتم که بعــید است
چشمان تو من را نکشاند به تباهی
لب های تو نایــــاب تر از آب حـیات است
تو سوزن پنهان شده در خرمن کاهی
این کار خــــدا بوده که یکــــــباره بیفتد
در تنگ بلور شب من مثل تو ماهی
ای شاخـــه نبـــــات غزل حافــظ شیراز
معشوقه ی مایی چه بخواهی چه نخواه
باید که عذابی بچشم گاه به گاهی
در لحــظه دیدار تو گفتم که بعــید است
چشمان تو من را نکشاند به تباهی
لب های تو نایــــاب تر از آب حـیات است
تو سوزن پنهان شده در خرمن کاهی
این کار خــــدا بوده که یکــــــباره بیفتد
در تنگ بلور شب من مثل تو ماهی
ای شاخـــه نبـــــات غزل حافــظ شیراز
معشوقه ی مایی چه بخواهی چه نخواه
۲.۰k
۲۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.