مثلث عشقی
#مثلث_عشقی
#پارت_چهارم
گومننننن میدونم دیر شدಥ_ಥ
پرش زمانی ب دوماه بعد*
ا/ت داخل جوخه ی لیوای سرباز شده ولی توی این دوماه عملکرد قوی از خودش نشون داده..
و این باعث شده جزو سرباز های برتر و ویژه قرار بگیره
ا/ت دختر خوشگلی بود برای همین بیشتر پسرای جوخه، میخواستن بهش اعتراف کنن
ولی همیشه ینفر بود که تا یه پسری میخواست یه ا/ت نزدیک شه پدر مادرشو میورد جلو چشاش ( فهمیدید کیه دیگه؟:| )
بعله درسته اون ینفر قوی ترین مرد بشریت ( عوف) لیوای آکرمن بود...( ادمین از خنده جر خورد)
ولی ا/ت عاشق یکی دیگه شده بود... ارن یاگر ( میکاسا در کمین است😔🔪)
اما ارن به ا/ت محل صگ نمیداد ( ಥ_ಥ )
لیوای دنبال ا/ت، ا/ت دنبال ارن, ارن از جفتشون فراری
ی شب ا/ت داشت توی راهرو قدم میزد که لیوای سر راهش و گرفت
لیوای:چرا چسبیدی به ارن؟
ا/ت:متعجب_ها؟!
لیوای :ارن و دوست داری؟
ا/ت خجالت زده_:آ.. آره
*ادمین:لیوای و ول کردی چسبیدی به ارن بی دست و پاااااااسنشخشنخظمسم؟ *
(وی کراش صگی روی لیوای داره)
لیوای :بچمಥ_ಥ) با..با.. باشه
لیوای اندر ذهن:چرا برات مهمه ولشون کن اصن هرکاری میخان بکنن بکنن نه عرررر ارن پدصگ من یه پدری ازت در بیارم
*بماند ک دندون های ارن شکست*
جفتشون به سمت اتاق هاشون روانه شدن
ا/ت اندر ذهن:الان هچو لیوای چرا اینو ازم پرسید؟
نکنه بره ارن و بزنه؟
ا/ت رفت گرفت کپید لیوای بچم تا صب در فکر ا/ت به سر میبردಥ_ಥ
پایان
گایززز
می دانم چرت بود ولی درک کنیددد
مدرسه ها داره وا میشه
اصن کلاسام نمیذارن ಥ_ಥ
10 لایک برا پارت بعددیییی
#پارت_چهارم
گومننننن میدونم دیر شدಥ_ಥ
پرش زمانی ب دوماه بعد*
ا/ت داخل جوخه ی لیوای سرباز شده ولی توی این دوماه عملکرد قوی از خودش نشون داده..
و این باعث شده جزو سرباز های برتر و ویژه قرار بگیره
ا/ت دختر خوشگلی بود برای همین بیشتر پسرای جوخه، میخواستن بهش اعتراف کنن
ولی همیشه ینفر بود که تا یه پسری میخواست یه ا/ت نزدیک شه پدر مادرشو میورد جلو چشاش ( فهمیدید کیه دیگه؟:| )
بعله درسته اون ینفر قوی ترین مرد بشریت ( عوف) لیوای آکرمن بود...( ادمین از خنده جر خورد)
ولی ا/ت عاشق یکی دیگه شده بود... ارن یاگر ( میکاسا در کمین است😔🔪)
اما ارن به ا/ت محل صگ نمیداد ( ಥ_ಥ )
لیوای دنبال ا/ت، ا/ت دنبال ارن, ارن از جفتشون فراری
ی شب ا/ت داشت توی راهرو قدم میزد که لیوای سر راهش و گرفت
لیوای:چرا چسبیدی به ارن؟
ا/ت:متعجب_ها؟!
لیوای :ارن و دوست داری؟
ا/ت خجالت زده_:آ.. آره
*ادمین:لیوای و ول کردی چسبیدی به ارن بی دست و پاااااااسنشخشنخظمسم؟ *
(وی کراش صگی روی لیوای داره)
لیوای :بچمಥ_ಥ) با..با.. باشه
لیوای اندر ذهن:چرا برات مهمه ولشون کن اصن هرکاری میخان بکنن بکنن نه عرررر ارن پدصگ من یه پدری ازت در بیارم
*بماند ک دندون های ارن شکست*
جفتشون به سمت اتاق هاشون روانه شدن
ا/ت اندر ذهن:الان هچو لیوای چرا اینو ازم پرسید؟
نکنه بره ارن و بزنه؟
ا/ت رفت گرفت کپید لیوای بچم تا صب در فکر ا/ت به سر میبردಥ_ಥ
پایان
گایززز
می دانم چرت بود ولی درک کنیددد
مدرسه ها داره وا میشه
اصن کلاسام نمیذارن ಥ_ಥ
10 لایک برا پارت بعددیییی
۳.۸k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.