فيك يونگي:
پارت٥:
معلم:$
دوست ات:#
هم مدرسه اي:@
بيو ا/ت:معلم اومد و گفت..
$:كتاباتونو در بيارين شروع كنين ب خوندن
بيو ا/ت:اون لحضه خيلي دستپاچه شده بودم ك ي وقت ب من نگه ك من بخونم..!
$:يونگي ت بخون
يونگي:……………………………………………(داستان)
بيو ا/ت:صداش خيلي دلنشين بود فقط محو خوندش شدم ك بعدش معلممون گفت
$:ا/ت:ب درس گوش ميدي ؟😑
ا/ت:اوهوم(سرشو تكون داد)
بعد٣٠مين:
بيم بيم بيم بيم(زنگ تفريح)
بيو ا/ت:رفتم كافي شاپ مدرسه ك ي چيز بخورم ك ديدم فقط قهوه داشت و غذاهاش تموم شد برگشتم ب راه رو سمت كلاسمون ك…
ا/ت:هويي چيكار ميكني جلوتر نميبيني؟🥲
@:تو كوري من چيكار كنم؟
بيو ا/ت:بهش چش قوره رفتم و ب دستشويي رفتم ك اون قهوه اي ك روي لباسم ريخت رو تميز كنم
ا/ت:اه چرا پاك نميشه
بيو ا/ت:با همين لباسموكردم و رفتم اتفاقا امروز هم ورزش داشتيم
زنگ ورزش:
بيو ا/ت:رفتيم توي حياط و امروز مسابقع دو داشتيم
#:هي ا ت بياا اينجا
بيو#:بهتره الان ب بقيه بگم
#:هي بچه ها بيايين ي كاري كنيم (پيش بيش پيچ)..
بيو ا/ت:….
معلم:$
دوست ات:#
هم مدرسه اي:@
بيو ا/ت:معلم اومد و گفت..
$:كتاباتونو در بيارين شروع كنين ب خوندن
بيو ا/ت:اون لحضه خيلي دستپاچه شده بودم ك ي وقت ب من نگه ك من بخونم..!
$:يونگي ت بخون
يونگي:……………………………………………(داستان)
بيو ا/ت:صداش خيلي دلنشين بود فقط محو خوندش شدم ك بعدش معلممون گفت
$:ا/ت:ب درس گوش ميدي ؟😑
ا/ت:اوهوم(سرشو تكون داد)
بعد٣٠مين:
بيم بيم بيم بيم(زنگ تفريح)
بيو ا/ت:رفتم كافي شاپ مدرسه ك ي چيز بخورم ك ديدم فقط قهوه داشت و غذاهاش تموم شد برگشتم ب راه رو سمت كلاسمون ك…
ا/ت:هويي چيكار ميكني جلوتر نميبيني؟🥲
@:تو كوري من چيكار كنم؟
بيو ا/ت:بهش چش قوره رفتم و ب دستشويي رفتم ك اون قهوه اي ك روي لباسم ريخت رو تميز كنم
ا/ت:اه چرا پاك نميشه
بيو ا/ت:با همين لباسموكردم و رفتم اتفاقا امروز هم ورزش داشتيم
زنگ ورزش:
بيو ا/ت:رفتيم توي حياط و امروز مسابقع دو داشتيم
#:هي ا ت بياا اينجا
بيو#:بهتره الان ب بقيه بگم
#:هي بچه ها بيايين ي كاري كنيم (پيش بيش پيچ)..
بيو ا/ت:….
۵.۱k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.