دازای و چویا پارت ۶
پارت ۶
چویا گریش گرفت
و موری رفت پیش چویا و دیگه به الیس اهمیت نداد
چویا چرا گریه میکنی
چویا ، اخه من خیلی کار بدی کردم
موری کویو دازای حالا الیس هم گفتند کاوایی
(داخل دل)
دازای کویو موری ، چویا گریه نکن ما همه متاسفیم پس خواهش میکنیم گریه نکن
چویا کمی سرخ میشو و گریه میکند چقدر کاوایی
(کویو چویا را خیلی وقط ول کرد ها)
دازای چویا را بغل میکند و میگه من خیلی خیلی معضرت میخوام من نباید میامدم
چویا ، اشکال نداره (خنده سرخ شدن خنده)
دازای بلند میگه کاوایییییی
(یا حضرت چویا شنید)*_*
کویو، ببخشید چویا منم سرزنشت کردم
موری ، ببخشید چویت
و حالا کویو و موری ، چراااا بببااااا چچچووووییییااا ااااممممددددییییی
دازای ، من چویا را دیدم که سردش بود و نمیدونستم عضو فافیا هست
و کتم را دادام بهش
موری و کویو پریدن وسط حرف دازای ها
خب
دازای ، بعد من بهش پیشنهاد دادم بیاد خونم
و بعد اوردمش
موری و کویو ، خببببب چیکارررر کککرررردین
هههههاااااا دازای
چویا ، من میگم من اول رفتم حموم
موری و کویو ، ههههاااا دیدت که نزد اخه دختری
چویا ، نه نزد (سرخ شد که گفتن)
چویا سرش را کرد اونور
و الیس امد و میخواست چویا را ببوسد
که موری کویو و دازای پریدن جلو و بجای الیس دازای چویا را بوسید از قصد نبوسیدش ها
ادامه داره
این بدجور چرت شدههه البته کل پارتام چرتهه
چویا گریش گرفت
و موری رفت پیش چویا و دیگه به الیس اهمیت نداد
چویا چرا گریه میکنی
چویا ، اخه من خیلی کار بدی کردم
موری کویو دازای حالا الیس هم گفتند کاوایی
(داخل دل)
دازای کویو موری ، چویا گریه نکن ما همه متاسفیم پس خواهش میکنیم گریه نکن
چویا کمی سرخ میشو و گریه میکند چقدر کاوایی
(کویو چویا را خیلی وقط ول کرد ها)
دازای چویا را بغل میکند و میگه من خیلی خیلی معضرت میخوام من نباید میامدم
چویا ، اشکال نداره (خنده سرخ شدن خنده)
دازای بلند میگه کاوایییییی
(یا حضرت چویا شنید)*_*
کویو، ببخشید چویا منم سرزنشت کردم
موری ، ببخشید چویت
و حالا کویو و موری ، چراااا بببااااا چچچووووییییااا ااااممممددددییییی
دازای ، من چویا را دیدم که سردش بود و نمیدونستم عضو فافیا هست
و کتم را دادام بهش
موری و کویو پریدن وسط حرف دازای ها
خب
دازای ، بعد من بهش پیشنهاد دادم بیاد خونم
و بعد اوردمش
موری و کویو ، خببببب چیکارررر کککرررردین
هههههاااااا دازای
چویا ، من میگم من اول رفتم حموم
موری و کویو ، ههههاااا دیدت که نزد اخه دختری
چویا ، نه نزد (سرخ شد که گفتن)
چویا سرش را کرد اونور
و الیس امد و میخواست چویا را ببوسد
که موری کویو و دازای پریدن جلو و بجای الیس دازای چویا را بوسید از قصد نبوسیدش ها
ادامه داره
این بدجور چرت شدههه البته کل پارتام چرتهه
۳.۵k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.