عشق ابدی پارت ۱۴
عشق ابدی پارت ۱۴
ویو یونگی
که یهو جیمین اومد داخل
شرمنده ام جیمین ، ببخش
-یون...آخخخ
تا اومد تو کوبوندمش به دیوار پشتش
ببخش جیمین . رنگ چشمام دوباره عوض شده بود و دندون های نیشم تیز شده بود .
با یکی از دستام دستاش رو بالا سرش پین کردم و با اون یکی دستم کمرش رو گرفتم و آروم سرم رو کردم تو گردنش و نیشام رو با احتیاط وارد گردنش کردم
-آ..آیییی ، آهههه نکن .. آخ
-آههه آییی یونگی خواهش میکنم بس کن ، آههههه
سعی میکرد دستاش رو از دستام بیرون بکشه ، اما من این چیزا حالیم نبود
محکم و عمیق مک میزدم و خونشو میخوردم ؛ از هر خونی که تا حالا خوردم شیرین تر بود . دلپذیر ترین حس دنیا بود که حداقل قبل از ، از دست دادنش مهری روی گردنش زدم ...
بعد ۷ مین نیشام رو درآوردم و زخمش رو بستم ؛ به چشماش نگا کردم که خمار بود . حالم بهتر شده بود ؛ در واقع خیلی خیلی بهتر
+ج...جیمین ، بب...ببخش منو
-....
+و...ولی من ... من نیازت داشتم
-لااقل آروم تر میرفتی(سرد)
+جیمین . من...من معذرت میخوام
هیچی نگفت و رفت بیرون
واقعا ؟ آخه چرا؟ من من که ... معذرت میخوام جیم . (بچه ها میدونم به جیمین چیم میگن ، اما اینجا منظور یونگی مخفف اسم جیمین بوده)
منم رفتم پایین که دیدم نشسته رو مبل و همه هم هستن
با احتیاط رفتم جلو و وایستادم
+بابا ؟ عمو ؟ یه لحظه میاید؟(سرد)
و رفتم اون ور تر و منتظرشون موندم .
÷& چی شده ؟
+جیمین .
&جیمین چی؟
+جیمین خیلی ازم ناراحته .
&چرا ؟!
+خ...خب ... خب من ... من ازش برای برطرف کردن نیازم استفاده کردم(ناراحت)
&یونگی یه موضوعی هست
÷نه جیونگ ، بزار بریم به جیمین هم بگیم
تعجب کرده بودم ، چیه یعنی؟ رفتم دنبالشون و با فاصله نشستم کنار جیمین .
&اهم خب بچه ها باید یه موضوعی رو بهتون بگم .
-+بله؟
&یادتونه در مورد جفت جیمین و خوناشام شدنش حرف زدیم؟
+-بله!
&بچه ها مثل اینکه جفت جیمین زود تر از انتظار مون پیدا شده . خیلی زودتر
$ و خب حالا باید بهتون بگیم اون کیه.
+یه لحظه میشه وایستید ؟ ! جیمین هنوز از خونه بیرون هم نرفته ، در ضمن اون حتی یه کدوم از نشونه هایی که گفتین رو نداشته تا الان
¢چرا یونگی ، اکثر نشونه ها مشخص شدن
-پس چرا خودم ندیدم؟!!
÷اگر هر دوتون یه لحظه وایستید موضوع آشکار میشه .
&شاید نخواین قبول کنین ، اما جفت جیمین پسره !!
+چیییی؟؟؟پسرررررر؟!!!! چه چیزا خدایا
&یونگی آروم باش!
+چ... چشم
-میتونم یه سوال بکنم؟!
&بله؟
-جفت یونگی چی؟ اون دختره؟!
¢برای چی عزیزم؟
-خ...خب...آممم..خب...هیچی ... فقط میخواستم بدونم ...که اگر...اگر جفت یونگی هم هست....دنبال...دنبال اونم باشیم (هل)
یهو ...
برای یه بچه گذاشتم که الان حالش خوب نی...
ویو یونگی
که یهو جیمین اومد داخل
شرمنده ام جیمین ، ببخش
-یون...آخخخ
تا اومد تو کوبوندمش به دیوار پشتش
ببخش جیمین . رنگ چشمام دوباره عوض شده بود و دندون های نیشم تیز شده بود .
با یکی از دستام دستاش رو بالا سرش پین کردم و با اون یکی دستم کمرش رو گرفتم و آروم سرم رو کردم تو گردنش و نیشام رو با احتیاط وارد گردنش کردم
-آ..آیییی ، آهههه نکن .. آخ
-آههه آییی یونگی خواهش میکنم بس کن ، آههههه
سعی میکرد دستاش رو از دستام بیرون بکشه ، اما من این چیزا حالیم نبود
محکم و عمیق مک میزدم و خونشو میخوردم ؛ از هر خونی که تا حالا خوردم شیرین تر بود . دلپذیر ترین حس دنیا بود که حداقل قبل از ، از دست دادنش مهری روی گردنش زدم ...
بعد ۷ مین نیشام رو درآوردم و زخمش رو بستم ؛ به چشماش نگا کردم که خمار بود . حالم بهتر شده بود ؛ در واقع خیلی خیلی بهتر
+ج...جیمین ، بب...ببخش منو
-....
+و...ولی من ... من نیازت داشتم
-لااقل آروم تر میرفتی(سرد)
+جیمین . من...من معذرت میخوام
هیچی نگفت و رفت بیرون
واقعا ؟ آخه چرا؟ من من که ... معذرت میخوام جیم . (بچه ها میدونم به جیمین چیم میگن ، اما اینجا منظور یونگی مخفف اسم جیمین بوده)
منم رفتم پایین که دیدم نشسته رو مبل و همه هم هستن
با احتیاط رفتم جلو و وایستادم
+بابا ؟ عمو ؟ یه لحظه میاید؟(سرد)
و رفتم اون ور تر و منتظرشون موندم .
÷& چی شده ؟
+جیمین .
&جیمین چی؟
+جیمین خیلی ازم ناراحته .
&چرا ؟!
+خ...خب ... خب من ... من ازش برای برطرف کردن نیازم استفاده کردم(ناراحت)
&یونگی یه موضوعی هست
÷نه جیونگ ، بزار بریم به جیمین هم بگیم
تعجب کرده بودم ، چیه یعنی؟ رفتم دنبالشون و با فاصله نشستم کنار جیمین .
&اهم خب بچه ها باید یه موضوعی رو بهتون بگم .
-+بله؟
&یادتونه در مورد جفت جیمین و خوناشام شدنش حرف زدیم؟
+-بله!
&بچه ها مثل اینکه جفت جیمین زود تر از انتظار مون پیدا شده . خیلی زودتر
$ و خب حالا باید بهتون بگیم اون کیه.
+یه لحظه میشه وایستید ؟ ! جیمین هنوز از خونه بیرون هم نرفته ، در ضمن اون حتی یه کدوم از نشونه هایی که گفتین رو نداشته تا الان
¢چرا یونگی ، اکثر نشونه ها مشخص شدن
-پس چرا خودم ندیدم؟!!
÷اگر هر دوتون یه لحظه وایستید موضوع آشکار میشه .
&شاید نخواین قبول کنین ، اما جفت جیمین پسره !!
+چیییی؟؟؟پسرررررر؟!!!! چه چیزا خدایا
&یونگی آروم باش!
+چ... چشم
-میتونم یه سوال بکنم؟!
&بله؟
-جفت یونگی چی؟ اون دختره؟!
¢برای چی عزیزم؟
-خ...خب...آممم..خب...هیچی ... فقط میخواستم بدونم ...که اگر...اگر جفت یونگی هم هست....دنبال...دنبال اونم باشیم (هل)
یهو ...
برای یه بچه گذاشتم که الان حالش خوب نی...
۱.۸k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.