عشق زخمی
part ⁴
رفتم پایین که با رییس مواجه شدم.
رقتم سمتش و اون راه افتاد و منم پشت سرش راه افتادم.
میخاستم درباره مکان بستن قرارداد کجاست که با وارد شدن رییس به سمت شرکت یونگی فهمیدم که قراردادمون با شرکت یونگیه!
رییس سمت اتاق مدیریت رفت و منم پشت سرش.
از منشی برای ورود به اتاق یونگس اجازه خواست و اونم بعد از هماهنگ کردن با یونگی به ما اجازه ورود داد.
رفتیم داخل که یونگی به من با تعجب نگاه کرد انگار فکر نمیکرد که منم برم!
به سمت صندلی بغل رییس رفتم و کنارش نشستم.
نزدیکای ۱۵ دقیقه از جلسه گذشته بود که رییس صدام کرد :ات عزیزم؟
از این لحن صدا کردن تعجب کردم که متوجه شدم میخاد نشون بده که با من خیلی صمیمیه!
ات:جانم رییس
با این کلمه انگار خیلیش راحت شده باشه شزوع کرد به حرف زدن و پرسیدن درباره قرارداد.
نگاهای عصبی یونگی رو روی خودم حس میکردم و فک نمیکردم امشب وقتی برم خونه زنده بمونم😬
ادامه دارد....
رفتم پایین که با رییس مواجه شدم.
رقتم سمتش و اون راه افتاد و منم پشت سرش راه افتادم.
میخاستم درباره مکان بستن قرارداد کجاست که با وارد شدن رییس به سمت شرکت یونگی فهمیدم که قراردادمون با شرکت یونگیه!
رییس سمت اتاق مدیریت رفت و منم پشت سرش.
از منشی برای ورود به اتاق یونگس اجازه خواست و اونم بعد از هماهنگ کردن با یونگی به ما اجازه ورود داد.
رفتیم داخل که یونگی به من با تعجب نگاه کرد انگار فکر نمیکرد که منم برم!
به سمت صندلی بغل رییس رفتم و کنارش نشستم.
نزدیکای ۱۵ دقیقه از جلسه گذشته بود که رییس صدام کرد :ات عزیزم؟
از این لحن صدا کردن تعجب کردم که متوجه شدم میخاد نشون بده که با من خیلی صمیمیه!
ات:جانم رییس
با این کلمه انگار خیلیش راحت شده باشه شزوع کرد به حرف زدن و پرسیدن درباره قرارداد.
نگاهای عصبی یونگی رو روی خودم حس میکردم و فک نمیکردم امشب وقتی برم خونه زنده بمونم😬
ادامه دارد....
۱۴.۳k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.