زندگی رویایی:پارت۶

زندگی رویایی:پارت۶
کوک وارد کلاس میشه وو میگه
(علامت کوک-ا.ت+ایدا÷ و کاترین*)
-ببینم اینجا چه خبره؟؟؟
+هیچ استاد جئون من میتونم برم خونه به خونوادم زنگ بزنین
-نه(جدی) تا نگین اینجا چه خبره کسی حق نداره بره بیرون فهمیدین(باداد)
کسی جواب نداد واسه همین یه بار دیگه داد زد
-گفتمممم فهمیدین
کل کلاس با لکنت گفتم #ب..بله
-عالیه آفرین حالا بگین آنجا چه خبره ..ایدا یا تو حرف میزنی یا ا.ت یا تنبیه میشین با کل کلاسم ..
÷اوپا این کاترین میگه که تو یه روزی میری پیشش که بهت سواری بده..
+ببینید استاد جئون اتفاق خاصی نیفتاده بهتره تمومش کنیم..
*استاد جئون(باعشوه) من منظوری نداشتم خواهرتون همه چی رو شلوغ میکنه من..
÷ببند دهنت رو هرزه
-ایدا بس کن بب.. حرفش با صدای گریه ا.ت قطع میشه ببینه ا.ت با گریه میره بیرون کوک هم به ایدا میگه
-ایدا وسایل ا.ت رو جمع کن و بیار
÷چشم اوپا
ویو کوک
با سرعت به سمت ا.ت رفتم و اونو از پشت بغل کروم و گفتم
-چرا داری گریه میکنی بیب
+ه..هیچی می..میخوام..بر..برم خو..خونه(باگریه)
-هیسسس بیب الان میریم خونه راجبش حرف میزدنیم باشه بیب
+..با..باشه
آفرین دختر کوچولوم بیا اینا سویچ ماشینه برو سوار شوو تا من بیام
+زود بیا لطفا میخوام زود برم خونه
-باشه بیب