پارت پانزدهم💚✨
پارت پانزدهم💚✨
ویو تهیونگ
با این حرفی که زدم ا/ت شروع کرد به خندیدن قند تو دلم آب شد
_خوب حالا خنده بسه لباسات رو عوض کن بریم پایین دلم سواری میخواد
+برو بیرون لباسم رو عوض کنم
_باز شروع کردی یا بحث کردن با تو فایده ای نداره بزار اول من عوض کنم بعداً تو عوض کن
+باشه من رومو اون وری میکنم
_چطور وقتی تو میخوای لباس عوض کنی من باید برم بیرون ولی وقتی من دارم لباس عوض میکنم تو باید روت رو اون وری کنی؟
+ببین اگه تو هم روت رو اون وری کنی من کاری باهات ندارم
_باشه ببینیم
ویو جونگکوک
صبح از خواب بیدار شدم و نابی که خیلی کوچولو خودشو جا کرده بود تو بغلم بر خورد کردم دلم نیومد بیدارش کنم بلند شدم کار های لازم رو انجام دادم و بعد رفتم یه دست لباس شیک پیدا کردم پوشیدم
×نابی......نابییی
÷بله(خوابالو)
×پاشو خوابالو صبح شده مگه نمیخواستم بریم باغ
÷چیییییی؟........یادم رفته بود(یهو از جاش میپره)
ویو ادمین
این دو کاپل ما لباس هاشون رو عوض کردن و رفتن پایین جونگکوک موضوع رفتن به باغ رو گفت اونا هم قبول کردند و با اسب هاشون راه افتادن
_ا/ت مراقب باش سرعت است زیاد نشه بخوری زمین نابی تو هم همینطور
+باشه حواسم هست
×ا/ت تو اسب سواری معرکهاس چون استادش معرکه بود
و استادش کسی نیست جز جئون جونگکوک
+_×÷(خندهههه)
خلاصه اینا به باغ رسیدن و پرنس مین رو دیدن
_این اینجا چیکار میکنه
+وای ..نه
_ا/ت از پیشم تکون نخور خوب
+خوب
(پرنس مین:پ/م)
پ/م:بهبه ا/ت پارسال دوست امسال آشنا
_ا/ت نه پرنس ا/ت.........
یادم رفت بگم دوتا اسلاید اولی ا/ت و لباساش
و دوتا آخری هم نابی
بچه ها لطفاً درک کنین امتحان ها شروع شده💗
ویو تهیونگ
با این حرفی که زدم ا/ت شروع کرد به خندیدن قند تو دلم آب شد
_خوب حالا خنده بسه لباسات رو عوض کن بریم پایین دلم سواری میخواد
+برو بیرون لباسم رو عوض کنم
_باز شروع کردی یا بحث کردن با تو فایده ای نداره بزار اول من عوض کنم بعداً تو عوض کن
+باشه من رومو اون وری میکنم
_چطور وقتی تو میخوای لباس عوض کنی من باید برم بیرون ولی وقتی من دارم لباس عوض میکنم تو باید روت رو اون وری کنی؟
+ببین اگه تو هم روت رو اون وری کنی من کاری باهات ندارم
_باشه ببینیم
ویو جونگکوک
صبح از خواب بیدار شدم و نابی که خیلی کوچولو خودشو جا کرده بود تو بغلم بر خورد کردم دلم نیومد بیدارش کنم بلند شدم کار های لازم رو انجام دادم و بعد رفتم یه دست لباس شیک پیدا کردم پوشیدم
×نابی......نابییی
÷بله(خوابالو)
×پاشو خوابالو صبح شده مگه نمیخواستم بریم باغ
÷چیییییی؟........یادم رفته بود(یهو از جاش میپره)
ویو ادمین
این دو کاپل ما لباس هاشون رو عوض کردن و رفتن پایین جونگکوک موضوع رفتن به باغ رو گفت اونا هم قبول کردند و با اسب هاشون راه افتادن
_ا/ت مراقب باش سرعت است زیاد نشه بخوری زمین نابی تو هم همینطور
+باشه حواسم هست
×ا/ت تو اسب سواری معرکهاس چون استادش معرکه بود
و استادش کسی نیست جز جئون جونگکوک
+_×÷(خندهههه)
خلاصه اینا به باغ رسیدن و پرنس مین رو دیدن
_این اینجا چیکار میکنه
+وای ..نه
_ا/ت از پیشم تکون نخور خوب
+خوب
(پرنس مین:پ/م)
پ/م:بهبه ا/ت پارسال دوست امسال آشنا
_ا/ت نه پرنس ا/ت.........
یادم رفت بگم دوتا اسلاید اولی ا/ت و لباساش
و دوتا آخری هم نابی
بچه ها لطفاً درک کنین امتحان ها شروع شده💗
۷.۷k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.