پارت۳
پارت۳
سانا میشینه منتظر ماهیرو میمونه
هم زمان هانما هم میاد توی کافه
ویو هانما خیلی خسته بودم وسطه کار رفتم کافه توی کافه سانا رو دیدم
داشت با گوشیش ور میرفت بعده دو دیقه
رفتم روی یه میز نشستم
ویو سانا
ذهنه سانا:ماهیرو چرا نمیاددددددد اه
ماهیرو توی خونه
جورابام کووووو
خطه چشمم قرینه نیست
*جیغ
سانا زنگ زد*
ماهیرو :ععععع گوشیم کو ها اینجاس
مکالمه
ماهی:بله
سانا:بیا دیگه
ماهی الان میام
قطه کرد
ویو هانما
نمیتونستم چشم ازش بردارم
سانا میشینه منتظر ماهیرو میمونه
هم زمان هانما هم میاد توی کافه
ویو هانما خیلی خسته بودم وسطه کار رفتم کافه توی کافه سانا رو دیدم
داشت با گوشیش ور میرفت بعده دو دیقه
رفتم روی یه میز نشستم
ویو سانا
ذهنه سانا:ماهیرو چرا نمیاددددددد اه
ماهیرو توی خونه
جورابام کووووو
خطه چشمم قرینه نیست
*جیغ
سانا زنگ زد*
ماهیرو :ععععع گوشیم کو ها اینجاس
مکالمه
ماهی:بله
سانا:بیا دیگه
ماهی الان میام
قطه کرد
ویو هانما
نمیتونستم چشم ازش بردارم
۱.۴k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.