فیک سایه سیاه (F2) پارت ⁵⁸
رزالین : خب امروز چطور گذشت ؟
کارن : بد نبود یه رقیب جدید پیدا کردیم و ....
رزالین : و چی ؟
کارن ؛ نگاهی به دایانا کردم و گفتم : خودت همه چیو براش تعریف کن
دایانا : خیله خب موضوع اینه که ......
دایانا ؛ همه چیو برای خانم تعریف کردم
رزالین : خب اگه هنوز تورو نشناخته باشه خوش شانسیم
دایانا : من تصمیمو گرفتم ، میخوام حسابمو باهاش تسویه کنم
رزالین : تو چه دشمنی با کای لین داشتی و چرا میخوای بری سراغ جینهو ؟
کارن : اره بگو چرا میخوای بری سراغش ؟ اصن چرا لینو کشتی دلیلت چی بود؟؟
دایانا : موضوع اینه که اون روز کای لین میخواست منو به برادرش بفروشه واسه همین من اینکارو کردم ولی کارم نصفه مونده حالا میخوام کاملش کنم
رزالین : باشه ولی یه شرط داره
دایانا : چی ؟ شرط ؟ شرط برا چی ؟
رزالین : میخوای رو حرفم حرف بزنی ؟
دایانا : نه ، میشنوم
رزالین : اگه میخوای از کای جینهو انتقام بگیری باید با همکاری پارک این کارو انجام بدی
دایانا : پارک ؟ کدوم پارک؟
رزالین : پارک جیمین
دایانا : چییی؟ نه قرار نیست من همچین کاری بکنم
رزالین : باشه اگه نمیخوای کارن میتونه این کارو بکنه
کارن : چی ؟چرا من ؟
رزالین : همین که من میگم
دایانا : هدفتون از این کار چیه ؟
رزالین : ما قراره باهاشون همکاری کنیم پس این ماموریت برای شروع خوبه
دایانا : باشه قبول میکنم ولی نقشه عملیات با منه
رزالین : باشه
دایانا ؛ غذامو خوردمو رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم روی تختم دراز کشیدم داشتم به این فکر میکردم که چطور باید با جیمین کار کنم این وضعیت داشت دیونم میکرد خدایا کمکم کن
صدای در اومد :
دایانا : بیا تو
جیا : ببخشید باهام کاری داشتین
دایانا : او اره بیا تو بیا اینجا بشین
جیا : ممنونم راحتم
دایانا : راحت باش جیا بشین روی کاناپه
جیا : چشم
دایانا : بخاطر ناهار واقعا ممنونم خیلی خوشمزه بود
جیا : خواهش میکنم نوش جان خوشحالم که خوشتون اومده
دایانا : خب جیا ازت یه چیزی میخوام
جیا : چی ؟
دایانا : توی این چند روز چیز عجیبی از جسیکا ندیدی مثلا رفتار عجیبی تلفنی چیزی
جیا : راستش نه اون دختر خیلی مغرور و از خود راضیه ، یه بار دیدم که داره با یه نفر صحبت میکرد که تا منو دید هول شد و ترسید
دایانا : نمیدونی کی بود مثلا اسمش یا نشونی چیزی ازش یادت نیست ؟
جیا : اگه اشتباه نکنم اسمش مین وو بود
دایانا : مین وو ؟
جیا : بله
دایانا : باشه ممنونم که بهم گفتی جیا
جیا : خواهش میکنم فقط لطفا کسی نفهمه
دایانا : نه بین خودمون میمونه
جیا : ممنونم
دایانا : راستی اگه یه وقت چیزی لازم داشتی یا کمک خواستی بهم بگو
جیا : چشم حتما
دایانا ؛ جیا رفت بیرون خب جسیکا داره کارنو دور میزنه و این قراره بزودی ثابت بشه...
کارن : بد نبود یه رقیب جدید پیدا کردیم و ....
رزالین : و چی ؟
کارن ؛ نگاهی به دایانا کردم و گفتم : خودت همه چیو براش تعریف کن
دایانا : خیله خب موضوع اینه که ......
دایانا ؛ همه چیو برای خانم تعریف کردم
رزالین : خب اگه هنوز تورو نشناخته باشه خوش شانسیم
دایانا : من تصمیمو گرفتم ، میخوام حسابمو باهاش تسویه کنم
رزالین : تو چه دشمنی با کای لین داشتی و چرا میخوای بری سراغ جینهو ؟
کارن : اره بگو چرا میخوای بری سراغش ؟ اصن چرا لینو کشتی دلیلت چی بود؟؟
دایانا : موضوع اینه که اون روز کای لین میخواست منو به برادرش بفروشه واسه همین من اینکارو کردم ولی کارم نصفه مونده حالا میخوام کاملش کنم
رزالین : باشه ولی یه شرط داره
دایانا : چی ؟ شرط ؟ شرط برا چی ؟
رزالین : میخوای رو حرفم حرف بزنی ؟
دایانا : نه ، میشنوم
رزالین : اگه میخوای از کای جینهو انتقام بگیری باید با همکاری پارک این کارو انجام بدی
دایانا : پارک ؟ کدوم پارک؟
رزالین : پارک جیمین
دایانا : چییی؟ نه قرار نیست من همچین کاری بکنم
رزالین : باشه اگه نمیخوای کارن میتونه این کارو بکنه
کارن : چی ؟چرا من ؟
رزالین : همین که من میگم
دایانا : هدفتون از این کار چیه ؟
رزالین : ما قراره باهاشون همکاری کنیم پس این ماموریت برای شروع خوبه
دایانا : باشه قبول میکنم ولی نقشه عملیات با منه
رزالین : باشه
دایانا ؛ غذامو خوردمو رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم روی تختم دراز کشیدم داشتم به این فکر میکردم که چطور باید با جیمین کار کنم این وضعیت داشت دیونم میکرد خدایا کمکم کن
صدای در اومد :
دایانا : بیا تو
جیا : ببخشید باهام کاری داشتین
دایانا : او اره بیا تو بیا اینجا بشین
جیا : ممنونم راحتم
دایانا : راحت باش جیا بشین روی کاناپه
جیا : چشم
دایانا : بخاطر ناهار واقعا ممنونم خیلی خوشمزه بود
جیا : خواهش میکنم نوش جان خوشحالم که خوشتون اومده
دایانا : خب جیا ازت یه چیزی میخوام
جیا : چی ؟
دایانا : توی این چند روز چیز عجیبی از جسیکا ندیدی مثلا رفتار عجیبی تلفنی چیزی
جیا : راستش نه اون دختر خیلی مغرور و از خود راضیه ، یه بار دیدم که داره با یه نفر صحبت میکرد که تا منو دید هول شد و ترسید
دایانا : نمیدونی کی بود مثلا اسمش یا نشونی چیزی ازش یادت نیست ؟
جیا : اگه اشتباه نکنم اسمش مین وو بود
دایانا : مین وو ؟
جیا : بله
دایانا : باشه ممنونم که بهم گفتی جیا
جیا : خواهش میکنم فقط لطفا کسی نفهمه
دایانا : نه بین خودمون میمونه
جیا : ممنونم
دایانا : راستی اگه یه وقت چیزی لازم داشتی یا کمک خواستی بهم بگو
جیا : چشم حتما
دایانا ؛ جیا رفت بیرون خب جسیکا داره کارنو دور میزنه و این قراره بزودی ثابت بشه...
۴۹.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.