دو پارتی مایکی ( بانتن)

ا تو اتاقت نشسته بودی ...مشب خیلی ناراحت بودی . بخاطر اشتباهات گذشته. بخاطر گناهات. بخاطر همه چیز ... تو همین فکر ها بودی که در به صدا در اومد
ا/ت:بیا تو
سانزو: ا/ت سان خیلی وقته تو اتاقید نمیخواید بیاید بیرون؟
ا/ت: با ی لبخند ملیح گفتی باشه میام
و با سانزو از پله ها پایین رفتی
چون حس بدی داشتی گفتی بری پیش دوس پسرت مایکی در زدی
مایکی: بیاد تو
درو وا کردی از بوی عطر تنت فهمید تویی
مایکی : چی شده؟
ا/ت: مایکی ...تو واقعا منو ... دوس داری؟
مایکی تعجب کرد*
مایکی: اگه دوست نداشتم الان اینجا نبودی
ا/ت : میتونستی بهترم بگی ( عصبی شدی یکم)
مایکی : ا/ت الان سرم شلوغه بعدا حرف میزنیم
ا/ت : نمیخوام بعدا دیره چرا هیچ وقت برام وقت نداری هاننن؟ تو همش چسبیدی به کارت اصلا به من اهمیت نمیدی ... ببین من حوصله دعوا و اینارو ندارم اگه نمیخوای بام باشی فقط بگووو( با داد)
مایکی : خفه شو ( داد)
تو شکه شدی*
مایکی: من خودم کم مشکل ندارم که مشکل های تو هم اضافه شد ا/ت مگه نمیبینی سرم شلوغه میدونی چقدر سخته از دست پلیس های دنیا در برم که بلایی سر تو نیاد؟ میدونی من خودم چقدر آدم کشتم بخاطرت؟ ن نمیدونی اگه میدونستی اینجوری بام حرف نمیزدی( داد)
ا/ت: هرچقدرم که کار داشته باشی منم توجه میخوامممم ... تو هم مثل بقیه ای درکم نمیکنی تو همه چیز بم دادی پول، تفریح، خرید، عشق و حال، ولی من آرامش میخوام ... میخوام تو بغلت دراز بکشم و بخوابم میخوام شبا با هم تا ۲ و ۳ بیدار باشیم و فیلم ببینیم میخوام باهم بریم تفریح کنیم ولی تو...
که مایکی ی کاری کرد که حرفت قطع شد و شکه شدی

ادامه دارد ...


لایک و فالوو
بچه ها بازم میگم اگه فالو ها به ۱۰۰ تا برسه ۱۰ تا پارت پشت سر هم میدم
لطفا حمایتم کنید دیگههههه