تکپارتی
#تکپارتی
#مرد_خشن_من
...که پاهام و جمع کردم
دستش و گذاشت رو پام و از هم بازشون کرد
بلند شد و دی*کش و گرفت دستش و وار*دم شد کلش و یهو وا*ردم کرد و شروع کرد به ض*ربه زدن کرد داشتم از شدت درد تقلا میکردم اما هیچ توجهی نمیکرد
تهیونگ :تو میدونی من چقدر روت حساسم هومم؟!
صدای برخورد بدن های بر***هن**مون به هم تو اتاق اکو میشد
تهیونگ:نشنیدی!
باضربه ای که زد احساس کردم دیگه زنده نیستم
+من فقط نگفتم عاحح تا ناراحت نشی اههه
چند تا ضر**به دیگه زد و توم خالی شد میخاستم ار**ضا بشم که کشید بیرون از حس خالی شدنم نا*له بلندی کشیدم که تکخند زد
تهیونگ: هه فکر کردی قراره لذت ببری این یه تنبیه بیبی گرل(پوزخند)
بغلم کرد و گذاشتم رو زمین جلو کاناپه پاهاش و ازهم باز کرد و به وس**ط پاش اشاره کرد
تهیونگ: زود باش بد گرل از اون زبون صورتیت میتونی برای کارهای بهتری استفاده کنی
سرم و نزدیک د*یکش برد و کلش رو کرد تو دهنم داشتم براش می**خوردم که سرم و عقب کشید بغلم کرد و منو گذاشت رو دی*کش یک اس*پنک محکم به بو**تم زد
تهیونگ: خودتو تکون بده ب*چ
شروع کردم به حرکت نا**له های مردونه کل اتاق و پر کرده بود
دیگه احساس میکردم منو بخاطر وسیله جنسی خودش میخاد خواستم پسش بزنم که بازوهامو محکم تو دستای فاکیش گرفت جوری بهم زل زده بود که میترسیدم تو چشاش نگاه کنم
تهیونگ: ببین منو
سرمو به آرومی آوردم بالا تو چشاش انقد خشم بود که نمیتونستم تصور کنم
تهیونگ:یادمه قبلا گفتم تو حق مخالفت بامنو نداری
+متاسفم..من نمیتونستم تحمل کنم
تهیونگ نزدیک گوشم اومد با نفسای داغش رو گردنم باعث میشد تنم بلرزه و نفس نفس بزنم
تهیونگ:اون موقعی که داشتی با اون مرتیکه عشق بازی میکردی باید به فکر اینجاشم میبودی ات ( ات رو با مکث و کشیده گفت)
+خواهش میکنم تهیونگ ببخش منو واقعا نمیخاستم ازت پنهان کنم عاحح
بی توجه داشت توم ضربه میزد و انگار من براش مهم نبودم
یکبار دیگه توم ار*ضا شد و کشید بیرون
بلند شد و رفت پتو اورد
پتو رو پیچید دورم تا سردم نشه بغلم کرد و دم گوشم پچ زد: اگه یه بار دیگه اون عوضی بهت زنگ بزنه یا پیام بده خونش به گردن توعه. شیرفهم شد؟ با ترس لب زدم: فهمیدم بعد خوابیدیم
پایان
#مرد_خشن_من
...که پاهام و جمع کردم
دستش و گذاشت رو پام و از هم بازشون کرد
بلند شد و دی*کش و گرفت دستش و وار*دم شد کلش و یهو وا*ردم کرد و شروع کرد به ض*ربه زدن کرد داشتم از شدت درد تقلا میکردم اما هیچ توجهی نمیکرد
تهیونگ :تو میدونی من چقدر روت حساسم هومم؟!
صدای برخورد بدن های بر***هن**مون به هم تو اتاق اکو میشد
تهیونگ:نشنیدی!
باضربه ای که زد احساس کردم دیگه زنده نیستم
+من فقط نگفتم عاحح تا ناراحت نشی اههه
چند تا ضر**به دیگه زد و توم خالی شد میخاستم ار**ضا بشم که کشید بیرون از حس خالی شدنم نا*له بلندی کشیدم که تکخند زد
تهیونگ: هه فکر کردی قراره لذت ببری این یه تنبیه بیبی گرل(پوزخند)
بغلم کرد و گذاشتم رو زمین جلو کاناپه پاهاش و ازهم باز کرد و به وس**ط پاش اشاره کرد
تهیونگ: زود باش بد گرل از اون زبون صورتیت میتونی برای کارهای بهتری استفاده کنی
سرم و نزدیک د*یکش برد و کلش رو کرد تو دهنم داشتم براش می**خوردم که سرم و عقب کشید بغلم کرد و منو گذاشت رو دی*کش یک اس*پنک محکم به بو**تم زد
تهیونگ: خودتو تکون بده ب*چ
شروع کردم به حرکت نا**له های مردونه کل اتاق و پر کرده بود
دیگه احساس میکردم منو بخاطر وسیله جنسی خودش میخاد خواستم پسش بزنم که بازوهامو محکم تو دستای فاکیش گرفت جوری بهم زل زده بود که میترسیدم تو چشاش نگاه کنم
تهیونگ: ببین منو
سرمو به آرومی آوردم بالا تو چشاش انقد خشم بود که نمیتونستم تصور کنم
تهیونگ:یادمه قبلا گفتم تو حق مخالفت بامنو نداری
+متاسفم..من نمیتونستم تحمل کنم
تهیونگ نزدیک گوشم اومد با نفسای داغش رو گردنم باعث میشد تنم بلرزه و نفس نفس بزنم
تهیونگ:اون موقعی که داشتی با اون مرتیکه عشق بازی میکردی باید به فکر اینجاشم میبودی ات ( ات رو با مکث و کشیده گفت)
+خواهش میکنم تهیونگ ببخش منو واقعا نمیخاستم ازت پنهان کنم عاحح
بی توجه داشت توم ضربه میزد و انگار من براش مهم نبودم
یکبار دیگه توم ار*ضا شد و کشید بیرون
بلند شد و رفت پتو اورد
پتو رو پیچید دورم تا سردم نشه بغلم کرد و دم گوشم پچ زد: اگه یه بار دیگه اون عوضی بهت زنگ بزنه یا پیام بده خونش به گردن توعه. شیرفهم شد؟ با ترس لب زدم: فهمیدم بعد خوابیدیم
پایان
۶.۷k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.