ادامه پارت ۲۸...
ادامه پارت ۲۸...
آکیرو تکونی خورد و پلکاش و تکون داد و بعد با صدا زدن دوباره توسط خانم ملین بیدار شد و رفت سمت خانم ملین و اون و بغل کرد:
آکیرو : صبح بخیر خانم ملین
خانم ملین میخواست جواب آکیرو ، رو بده که متوجه حضور جی کی شد و یه سمت جی کی رفت:
ملین : میشه بپرسم این آقا کوچولو کیه؟
جی کی یه اخمی به خاطر کلمه (کوچولو) کرد و چون سرش زیر پتو نبود خانم ملین متوجه شد و خندید:
ملین : و ظاهراً بیدارم هست
آکیرو تعجب کرد و جی کی سریع سرش و کرد زیر پتو:
ملین : بیخیال من مطمئنم تو بیداری میشه چشمات و باز کنی؟
جی کی آروم آروم از زیر پتو بیرون اومد و نشست و سرش و گرفت پایین:
ملین : آها پس بگو، تو یه پسر خجالتی هستی اشکال ندارد خب قبل اینکه بگی برای چی اینجایی معرفی میکنم.
دستش و سمت خودش گرفت و گفت:
ملین : من خانم ملین هستم..
و بعد دستش و گرفت سمت آکیرو
ملین : و این دختر کوچولویی که میبینی اسمش آکیروعه
آکیرو : خانم ملین من دیگه بزرگ شدم
خانم ملین خندید و ادامه داد :
ملین : و این خانم بزرگی که میبینی اسمش آکیروعه
جی کی خیلی ریز خندید :
ملین : نمیخوای خودت و معرفی کنی پسر خجالتی؟
جی کی : م .... من جونگ کوک هستم
آکیرو : چه اسم قشنگی
جونگ کوک کم کم یخش آب شد و با آکیرو صمیمی شد و بعد توضیح دادن زندگیش به ملین آکیرو با کمک خانم ملین جزوی از بچه های اون پرورشگاه شد و تا ۱۵ سالگی با آکیرو اونجا زندگی میکرد....
پایان فلش بک...
آکیرو تکونی خورد و پلکاش و تکون داد و بعد با صدا زدن دوباره توسط خانم ملین بیدار شد و رفت سمت خانم ملین و اون و بغل کرد:
آکیرو : صبح بخیر خانم ملین
خانم ملین میخواست جواب آکیرو ، رو بده که متوجه حضور جی کی شد و یه سمت جی کی رفت:
ملین : میشه بپرسم این آقا کوچولو کیه؟
جی کی یه اخمی به خاطر کلمه (کوچولو) کرد و چون سرش زیر پتو نبود خانم ملین متوجه شد و خندید:
ملین : و ظاهراً بیدارم هست
آکیرو تعجب کرد و جی کی سریع سرش و کرد زیر پتو:
ملین : بیخیال من مطمئنم تو بیداری میشه چشمات و باز کنی؟
جی کی آروم آروم از زیر پتو بیرون اومد و نشست و سرش و گرفت پایین:
ملین : آها پس بگو، تو یه پسر خجالتی هستی اشکال ندارد خب قبل اینکه بگی برای چی اینجایی معرفی میکنم.
دستش و سمت خودش گرفت و گفت:
ملین : من خانم ملین هستم..
و بعد دستش و گرفت سمت آکیرو
ملین : و این دختر کوچولویی که میبینی اسمش آکیروعه
آکیرو : خانم ملین من دیگه بزرگ شدم
خانم ملین خندید و ادامه داد :
ملین : و این خانم بزرگی که میبینی اسمش آکیروعه
جی کی خیلی ریز خندید :
ملین : نمیخوای خودت و معرفی کنی پسر خجالتی؟
جی کی : م .... من جونگ کوک هستم
آکیرو : چه اسم قشنگی
جونگ کوک کم کم یخش آب شد و با آکیرو صمیمی شد و بعد توضیح دادن زندگیش به ملین آکیرو با کمک خانم ملین جزوی از بچه های اون پرورشگاه شد و تا ۱۵ سالگی با آکیرو اونجا زندگی میکرد....
پایان فلش بک...
۲.۲k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.