مافیای من پارت ۲
ویو مینسو
رفتم سوجو ببرم که با دیدن کسی که دیدم خشکم زد اون بابام بود یعنی میخواد با این آقا قمار کنه یعنی این یارو مافیا ست
مینسو : بابا تو اینجا چیکار میکنی
نامجون : شما دختر این آقا هستی ؟
مینسو : بله
ویو نامجون
خیلی خوبه اگه ببازه سر دخترش شرط میبندم و اونو برده خودم میکنم و بعدم میفروشمش
نامجون : خب آقای مین بیا شرط ببندیم سه دور بازی میکنیم اگه تو بردی من بهت ۷۰۰ میلیارد وون میدم و اگه من بردم دخترتو بهم میدی و بعلاوه ۱۰۰ میلیارد وون میگیری
ب مینسو : قبوله
ویو مینسو
وقتی بابام قبول کرد شوکه شدم
مینسو : بابا تو میخوای منو بفروشی
ب مینسو : خفه شو
ویو نامجون
هر سه دور رو من بردم
نامجون : خب آقای مین من دخترتو میبرم بیا اینم پولت
ب مینسو : باشه
ویو مینسو
بغض کرده بودم آخه اون چطور تونست منو بفروشه رفتم سمتش
مینسو : ازت متنفرم توی عوضی مامانمو کشتی حالا هم منو فروختی (باداد) اومد بهم سیلی بزنه که دستش تو هوا موند
نامجون : چطور جرعت میکنی رو اموال من دست بلند کنی
ب مینسو : ببخشید
نامجون : خب کوچولو برو تو ماشین بشین
مینسو : من کوچولو نیستم
نامجون : واسه من هستی
ویو مینسو
رفتم نشستم تو ماشین که دیدم اونم اومد و ماشین راه افتاد
نامجون : خب کوچولو چند سالته
مینسو : به تو چه
نامجون : یه مشت زدم تو صورتش که سرش خورد به شیشه و شیشه پر خون شد نمیدونم چرا یهو نگرانش شدم اصلا به من چه ول کن بابا
مینسو : یه مشت زد تو صورتم که سرم خورد به شیشه هم لبم پاره شد هم سرم خونی شد
نامجون : عاقبت سر پیچی از حرف من همینه تازه بدتر
ویو مینسو
بغض کرده بودم سرم بدجور درد میکرد و اشکام دونه دونه میریختن و گونه هامو خیس کرده بودن
ویو نامجون
بغض کرده بود و داشت گریه میکرد دروغ چرا ولی یهو قلبم درد گرفت یعنی عاشقش شدم نه بابا اون یه هرزه بیشتر نیست .........
رفتم سوجو ببرم که با دیدن کسی که دیدم خشکم زد اون بابام بود یعنی میخواد با این آقا قمار کنه یعنی این یارو مافیا ست
مینسو : بابا تو اینجا چیکار میکنی
نامجون : شما دختر این آقا هستی ؟
مینسو : بله
ویو نامجون
خیلی خوبه اگه ببازه سر دخترش شرط میبندم و اونو برده خودم میکنم و بعدم میفروشمش
نامجون : خب آقای مین بیا شرط ببندیم سه دور بازی میکنیم اگه تو بردی من بهت ۷۰۰ میلیارد وون میدم و اگه من بردم دخترتو بهم میدی و بعلاوه ۱۰۰ میلیارد وون میگیری
ب مینسو : قبوله
ویو مینسو
وقتی بابام قبول کرد شوکه شدم
مینسو : بابا تو میخوای منو بفروشی
ب مینسو : خفه شو
ویو نامجون
هر سه دور رو من بردم
نامجون : خب آقای مین من دخترتو میبرم بیا اینم پولت
ب مینسو : باشه
ویو مینسو
بغض کرده بودم آخه اون چطور تونست منو بفروشه رفتم سمتش
مینسو : ازت متنفرم توی عوضی مامانمو کشتی حالا هم منو فروختی (باداد) اومد بهم سیلی بزنه که دستش تو هوا موند
نامجون : چطور جرعت میکنی رو اموال من دست بلند کنی
ب مینسو : ببخشید
نامجون : خب کوچولو برو تو ماشین بشین
مینسو : من کوچولو نیستم
نامجون : واسه من هستی
ویو مینسو
رفتم نشستم تو ماشین که دیدم اونم اومد و ماشین راه افتاد
نامجون : خب کوچولو چند سالته
مینسو : به تو چه
نامجون : یه مشت زدم تو صورتش که سرش خورد به شیشه و شیشه پر خون شد نمیدونم چرا یهو نگرانش شدم اصلا به من چه ول کن بابا
مینسو : یه مشت زد تو صورتم که سرم خورد به شیشه هم لبم پاره شد هم سرم خونی شد
نامجون : عاقبت سر پیچی از حرف من همینه تازه بدتر
ویو مینسو
بغض کرده بودم سرم بدجور درد میکرد و اشکام دونه دونه میریختن و گونه هامو خیس کرده بودن
ویو نامجون
بغض کرده بود و داشت گریه میکرد دروغ چرا ولی یهو قلبم درد گرفت یعنی عاشقش شدم نه بابا اون یه هرزه بیشتر نیست .........
۶.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.