پارت ۱۰
پارت ۱۰
(بعد یه قرن دادم پارت میزارم)
《 فیک اسمات مدرسه ای 》
داشتم همینطور با ماشین توی شهر چرخ میزدم
ویو ا.ت
شیشه ماشین پایین اومد .....
یه لحظه فکر کردم واقعا حرفم واقعی شد تهیونگه ولی وقتی کامل پایین اومد یه لعنت فرستادم بهش
ا.ت : باز چی میخوای
جکسون : هی هی تهیونگ اینجا نیست که بخوای زبون درازی کنی
ا.ت : تهیونگ هم نباشه بازم میکنم میخوای چیکار کنی
جکسون از ماشین پیاده شد
جکسون : میدونی من کیم
ا.ت :مگس تو توالت ؟ ( خواهشا جدی نگیرید جنبه داشته باشید )
جکسون : دختره پرو
ا.ت : پرو خودتی که میخوای یه دختر رو بزنی
جکسون : پس بزار پرو رو نشونت بدم
جکسون به سمت ا.ت حمله ور شد ( جوری میگم انگار میخواد شکار کنه )
ا.ت همینکه دید داره نزدیکش میشه شروع به دویدن کرد
جکسون سوار ماشین شد به دنبال ا.ت رفت
ا.ت همینطوری داشتم میدویدم وسط خیابون بودم یهو یه نور سفید دیدم چشمام رو بستم ولی .......
پایان ا.ت مرد تمام شد
بیا پایین
بیا پایین تر
بیا پایین تر تر
بیا پایین تر تر تر
داری میرسی
رسیدی
نگران نباشید ا.ت حالا حالا جون داره
ولی انتظار داشتم بهم یه چیزی برخورد کنه ولی هیچی نشد چشمام باز کردم دیدم یه ماشین مدل بالا دیگه توی نزدیکی جدول هست انگار ماشین میخواست چپ کنه ولی رانندش تونسته محارش کنه
ا.ت : واییی نههه حالا ماشینه خسارت دیده باشه ازم شکایت میکنه
همون موقعه جکسون از ماشین پیدا شد
جکسون : انقدر دیوونه که نزدیک بود بمیری
به جکسون نگاه کردم همون موقعه یه صدای اشنایی اومد.....
پایان براتون ادمش رو مینویسم اپ میکنم
لطفا حمایت بشه
(بعد یه قرن دادم پارت میزارم)
《 فیک اسمات مدرسه ای 》
داشتم همینطور با ماشین توی شهر چرخ میزدم
ویو ا.ت
شیشه ماشین پایین اومد .....
یه لحظه فکر کردم واقعا حرفم واقعی شد تهیونگه ولی وقتی کامل پایین اومد یه لعنت فرستادم بهش
ا.ت : باز چی میخوای
جکسون : هی هی تهیونگ اینجا نیست که بخوای زبون درازی کنی
ا.ت : تهیونگ هم نباشه بازم میکنم میخوای چیکار کنی
جکسون از ماشین پیاده شد
جکسون : میدونی من کیم
ا.ت :مگس تو توالت ؟ ( خواهشا جدی نگیرید جنبه داشته باشید )
جکسون : دختره پرو
ا.ت : پرو خودتی که میخوای یه دختر رو بزنی
جکسون : پس بزار پرو رو نشونت بدم
جکسون به سمت ا.ت حمله ور شد ( جوری میگم انگار میخواد شکار کنه )
ا.ت همینکه دید داره نزدیکش میشه شروع به دویدن کرد
جکسون سوار ماشین شد به دنبال ا.ت رفت
ا.ت همینطوری داشتم میدویدم وسط خیابون بودم یهو یه نور سفید دیدم چشمام رو بستم ولی .......
پایان ا.ت مرد تمام شد
بیا پایین
بیا پایین تر
بیا پایین تر تر
بیا پایین تر تر تر
داری میرسی
رسیدی
نگران نباشید ا.ت حالا حالا جون داره
ولی انتظار داشتم بهم یه چیزی برخورد کنه ولی هیچی نشد چشمام باز کردم دیدم یه ماشین مدل بالا دیگه توی نزدیکی جدول هست انگار ماشین میخواست چپ کنه ولی رانندش تونسته محارش کنه
ا.ت : واییی نههه حالا ماشینه خسارت دیده باشه ازم شکایت میکنه
همون موقعه جکسون از ماشین پیدا شد
جکسون : انقدر دیوونه که نزدیک بود بمیری
به جکسون نگاه کردم همون موقعه یه صدای اشنایی اومد.....
پایان براتون ادمش رو مینویسم اپ میکنم
لطفا حمایت بشه
۱۴.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.