my little girl
پارت۶
خواستیم سوار ماشین بشیم که یهو
ویو ات
اومدم سوار ماشبن شم که یکی صدام کرد برگشتم سمت صدا
اون اون
ات: باباییییی(پرید بغلش)
جیهوپ: اخ خدااا قربونت برم دختره خوشگلم .. دلم برات تنگ شده بود
ات: باباییی دله منم برات تنگ شده بود
شوگا: خابب خاب بسه من حسودیم شد به من بغل نمیدین
ویو ادمین
جیهوپ و ات رفتن سمت شوگا و بغلش کردن
شوگا: هعیی جیهوپ خوب شد برگشتی دلمون برات تنگ شده بود.. چرا خبر ندادی داری برمیگردی؟
جیهوپ: سوپرایز بود اخه
ات: اخ اخ بابایی دیرم شد
شوگا: اوهه ات بپر بالا سریع بریم
جیهوپ: نه هیونگ تو برو خونه من اتو میبرم
شوگا: اخه خسته ای تازه رسیدی
جیهوپ: اشکالی نداره.. من که یه دخترف کوچولو بیشتر ندارم
جیهوپ: ات بشین بریم ـ
ویو ادمین
جیهوپ و ات سوار ماشین شدن و به سمت مدرسه حرکت کردن وقتی رسیدن ات از جیهوپ خداحافظی کرد و داخل مدرسه رفت
ویو جیهوپ
نقشم داشت درست پیش میرفت قرار دادمو با بنگ بستم و اماده ی یه معامله بزرگ هستم بابد به پسرا بگم و جشن بگیریم
حرکت کردم سمت خونه وقتی رسیدم ماشینو پارک کردم و رفتم سمت دره ورودی خونه که......
شرط
لایک۱۸
کامنت۱۰
فالو۴
خواستیم سوار ماشین بشیم که یهو
ویو ات
اومدم سوار ماشبن شم که یکی صدام کرد برگشتم سمت صدا
اون اون
ات: باباییییی(پرید بغلش)
جیهوپ: اخ خدااا قربونت برم دختره خوشگلم .. دلم برات تنگ شده بود
ات: باباییی دله منم برات تنگ شده بود
شوگا: خابب خاب بسه من حسودیم شد به من بغل نمیدین
ویو ادمین
جیهوپ و ات رفتن سمت شوگا و بغلش کردن
شوگا: هعیی جیهوپ خوب شد برگشتی دلمون برات تنگ شده بود.. چرا خبر ندادی داری برمیگردی؟
جیهوپ: سوپرایز بود اخه
ات: اخ اخ بابایی دیرم شد
شوگا: اوهه ات بپر بالا سریع بریم
جیهوپ: نه هیونگ تو برو خونه من اتو میبرم
شوگا: اخه خسته ای تازه رسیدی
جیهوپ: اشکالی نداره.. من که یه دخترف کوچولو بیشتر ندارم
جیهوپ: ات بشین بریم ـ
ویو ادمین
جیهوپ و ات سوار ماشین شدن و به سمت مدرسه حرکت کردن وقتی رسیدن ات از جیهوپ خداحافظی کرد و داخل مدرسه رفت
ویو جیهوپ
نقشم داشت درست پیش میرفت قرار دادمو با بنگ بستم و اماده ی یه معامله بزرگ هستم بابد به پسرا بگم و جشن بگیریم
حرکت کردم سمت خونه وقتی رسیدم ماشینو پارک کردم و رفتم سمت دره ورودی خونه که......
شرط
لایک۱۸
کامنت۱۰
فالو۴
۸.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.