پارت ۸
پارت ۸
ویوی سودا
صب زود بیدار شدم دیدم سادیا نیست ب خدم گفتم حتما رفته دانشگاه وقتی رفتم دانشگاه رفتم پیش امیر
سودا:سلام صب بخیر سادیا رو ندیدی
امیر:سلام صب شما هم بخیر ن ندیدم مگ با شما نیومد
رهام:ب من گفت ی کار مهم داره امروز نمیاد
سودا:ینی کجا رفته
ب سادیا زنگ زدم
سادیا:چیه چی میخایی
سودا:آبجی کجایی
سادیا:بیا توی پارک نزدیک دانشگاه
با بچ ها همگی رفتیم
سودا:اوناهاش بچ ها اونجاست
همگی دویدیم سمتش
میلاد:چی شده عه اون رامتین نیست چرا افتاده رو زمین
سودا:سادیاااا چیکار کردی تو چرا زدیش
سادیا:حقش بود بی ش/رف یادت نی چ حرفایی ب ستین زده
میلاد:برین دانشگاه من میبرمش خونه اشون رامتین خوبی
میلاد بلندش کرد و نشوندش روی صندلی رهام رفت ی بطری آب گرفت زخماشو شست سادیا دوباره دیوونه شد حمله ور شد جلوشو گرفتم
سادیا:د آخه بی ش/رف ...
سودا:بسههههه آروم بگیر
رامتین بلند شد رو ب سادیا
رامتین:مگ دورغ گفتم ها وقتی آدم مسته حالیش نمیشه کی بهش دست زده آخه اون از صب تا شب کارش مشروب و سیگار کشیدن بود حق دارم
میلاد عصبی شد ی سیلی محکم زد بهش و رهام اونو گرفت و امیر هم رامتینو گرفت
میلاد:تو گه میخوری درمورد دختر مردم زر زر میزنی هر چند دوست داداشمی ولی داری اوج پروویتو رد میکنی
سودا:بسهههه آبرومون رفت بریم الان کلاس شروع میشه
رامتین و رد کردن رفت و همه امون برگشتیم دانشگاه
ویوی سودا
صب زود بیدار شدم دیدم سادیا نیست ب خدم گفتم حتما رفته دانشگاه وقتی رفتم دانشگاه رفتم پیش امیر
سودا:سلام صب بخیر سادیا رو ندیدی
امیر:سلام صب شما هم بخیر ن ندیدم مگ با شما نیومد
رهام:ب من گفت ی کار مهم داره امروز نمیاد
سودا:ینی کجا رفته
ب سادیا زنگ زدم
سادیا:چیه چی میخایی
سودا:آبجی کجایی
سادیا:بیا توی پارک نزدیک دانشگاه
با بچ ها همگی رفتیم
سودا:اوناهاش بچ ها اونجاست
همگی دویدیم سمتش
میلاد:چی شده عه اون رامتین نیست چرا افتاده رو زمین
سودا:سادیاااا چیکار کردی تو چرا زدیش
سادیا:حقش بود بی ش/رف یادت نی چ حرفایی ب ستین زده
میلاد:برین دانشگاه من میبرمش خونه اشون رامتین خوبی
میلاد بلندش کرد و نشوندش روی صندلی رهام رفت ی بطری آب گرفت زخماشو شست سادیا دوباره دیوونه شد حمله ور شد جلوشو گرفتم
سادیا:د آخه بی ش/رف ...
سودا:بسههههه آروم بگیر
رامتین بلند شد رو ب سادیا
رامتین:مگ دورغ گفتم ها وقتی آدم مسته حالیش نمیشه کی بهش دست زده آخه اون از صب تا شب کارش مشروب و سیگار کشیدن بود حق دارم
میلاد عصبی شد ی سیلی محکم زد بهش و رهام اونو گرفت و امیر هم رامتینو گرفت
میلاد:تو گه میخوری درمورد دختر مردم زر زر میزنی هر چند دوست داداشمی ولی داری اوج پروویتو رد میکنی
سودا:بسهههه آبرومون رفت بریم الان کلاس شروع میشه
رامتین و رد کردن رفت و همه امون برگشتیم دانشگاه
۲.۵k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.